یادداشت امیر
دیروز

جایی خواندم که برخی نویسنده های هم دورهی دیکنز مثل جورج الیوت به جهت عامهپسند بودن و سطحی بودن آثارش به او خرده میگرفتند و نوشته های او را فاقد عمق و تفکر میدانستند اما با گذشت زمان دیگر اکنون در جایگاه او شکی نیست. اما من سعی کردم از اینکه چشم بسته و کورکورانه به دلیل جایگاه تاریخیِ او او را بپرستم دوری کنم و عادلانه با اثرش برخورد کنم. قبل از هرچیز باید بگویم همیشه عامه پسند بودن به معنای سطحی بودن نیست و اگر یک نویسنده با هنرمندی اثری بنویسد که عدهی بسیاری با آن ارتباط برقرار کنند اتفاقا بسیار خوب است ولی باید به مخاطبش احترام بگذارد. همین اول بگویم که دیکنز از همین نویسنده های بامرام است که به مخاطب احترام میگذارد. اصلا همین که کتابش بعد از صد و هفتاد و پنج سال همچنان مخاطبِ امروز را همراه خود میکند دلیلی کافی برای بزرگیِ اوست. اگر از من بخواهید که چارلز دیکنزِ دوست داشتنی را با یک عنوان خطاب کنم قطعا او را "قصهگوی اعظم" مینامم. واقعا قصهگوی بزرگی است که تقریبا هزار صفحه یک نفس بدون لکنت قصه میگوید و واقعا اطناب بیش از حد ندارد. و هنرمندیِ او در همین داستان سرایی و البته طنزِ بی بدیل او است که نامش را جاودان کرده. سرگرمیِ بزرگی خلق میکند اما همانطور که گفتم با قاعده و اساس مینویسد و سرِ مخاطب کلاه نمیگذارد. داستان دیوید کاپرفیلد را از قبل از تولد (آن هم با اول شخص!) با طنزِ بینظیری روایت میکند که رفته رفته با اشخاصی در مکان های متفاوت از هم آشنا میشود و پای این افراد را به زندگی یکدیگر باز میکند و در میان اتفاقاتی که بین آنان میافتد شخصیت دیوید هم شکل میگیرد. طنزی که در قلمش دارد واقعا رشک برانگیز است که حتی بعد از این همه سال و از فرهنگی متفاوت همچنان کار میکند. در این میان با همین طنز و البته در چند مورد با تلخیِ بی رحمانهای صحنه های بی نظیر و ماندگاری خلق میکند که فراموش شدنی نیست مثل تحقیر آقای مل در کلاس یا رابطهی دکتر استرانگ با همسری که از او بسیار جوان تر است یا فصل توفان که واقعا در من توفانی به پا کرد و مواردی دیگر. اگر یکی از ملاک های رمان خوب را این میدانید که شما را غرق در دنیای خود بکند و از زندگی مادی فاصله بگیرید، دیوید کاپرفیلد برای من چنین چیزی بود. و با این حقیقت شیرین رو به رو شوید که این کتاب نه زندگی شما را متحول میکند نه نگاهتان را عوض میکند و نه راز های جهان هستی را برملا میکند. کاری که بلد است و ادعایش را کرده انجام میدهد: به شکل ماهرانه ای سرگرمتان میکند و چه خوب که این کار را بدون ادا و اصول انجام میدهد. بخوانید و لذت رمان های کلاسیک را بچشید. ترجمهی آقای رجبنیا ( نسخه ای من خواندم چاپ قدیم بود و ۱۰۳۰ صفحه و نمیدانم چرا اکنون ۹۶۰ صفحه چاپ میشود؟) با اینکه قدیمی بود به جز چند کلمهی عربیِ ناآشنا و چند مورد کوتاه از گرایشِ لحظهایِ چند شخصیت به دین مبین اسلام واقعا روان بود و طنز دیکنز را به خوبی منتقل کرده بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.