یادداشت Mr. Levy
1401/2/16
وقتی از زمین دور می شوی و به دل اسمان پرواز می کنی داری کم کم به خدا نزدیک می شوی . او همان بالا است ولی ما هایی که تاحالا پرواز نکرده ایم این نزدیکی را حس نمی کنیم و به سمت او نمیرویم . شاید رضا برای همین خلبان بود ... رضا مشکات خلبان دفاع مقدس در طی عملیاتی دو پای خود را از دست می دهد ولی او عاشق پرواز است و ان حسی که نسبت به شغلش دارد را همه نمی توانند درک کنند .... کتاب از به به قلم رضا امیرخانی کتاب جالب و خوبی بود . قلم نویسنده روان و خوب بود ولی در بعضی از قسمت ها نویسنده از کلماتی استفاده کرده بود که خواندن را سخت می کرد . برای مثال کلمات انگلیسی را به صورت فارسی ان نوشته بود . خواننده باید برای بیشتر کلمات به اخر صفحه مراجعه می کرد و همین عمل باعث خسته شدن خواننده و در نتیجه رد کردن بعضی از قسمت ها می شد . نویسنده در کل قلم خوب و جالبی داشت . داستان بر اساس نامه هایی که شخصیات ها نوشته بودند پیش می رفت و این کتاب را متفاوت و جذاب تر کرده بود . یکی از نقاط ضعف داستان می توان شخصیت پردازی را مثال زد . نویسنده خیلی کم شخصیت ها را توصیف کرده بود و خواننده نمی توانست خیلی خوب در داستان غرق شود . رضا امیرخانی بیشتر تمرکزش را روی احساسات ، نظریات و فرضیات شخصیت ها قرار داده بود . و ما خیلی کم و مبهم می توانستیم شخصیت ها را در ذهنمان تصویر سازی کنیم . یکی از نکات مثبت کتاب می شود به خلاقانه بودن ان اشاره کرد . من کتاب های زیادی در رابطه با دفاع مقدس خوانده ام و همه ی ان ها در باره ی سرباز هایی با زندگی های مختلف بود. ولی در کتاب از به نویسنده ماجرای خلبانی به نام رضا مشکات را برای ما به نمایش گذاشت . همین موضوع باعث شد من برای خواندن این کتاب اشتیاق بیشتری داشته باشم . زیرا تا به حال جنگ را از دید یک خلبان نگاه نکرده بودم . قسمتی که شخصیت ها از دست دادن پاهای رضا را تعریف می کردنند به نظرم می توانست واضح تر و بهرت باشد . و هر شخصیت به صورت متفاوتی داستان را بیان می کرد و این موضوع خواننده را برای فهمیدن داستان گیج می کرد . به نظرم چون شخصیت ها انسان های متفاوتی هستند از دیدگاه های خودشان بیان کرده بودند و همین موضوع باعث عوض شدن روایت ها می شد .... جلد کتاب می توانست خلاقانه تر و بهتر طراحی شود . شاید نویسنده وقت کافی برای ان نذاشته بود و این باعث می شد خواننده برای خواندن ان کتاب تشویق نشود . وقتی خواننده داستان را می خواند تازه متوجه اسمان و تصویر گنگ روی ان بشود و این عمل از جانب نویسنده تنها برای مخفی کردن داستان بوده . ولی اگر نویسنده جوری جلد را طراحی می کرد که خواننده قبل اط خواندن جذب ان شود و پس از ان مفهوم گنگ را پیدا کند جالب تر می شد . و ما هیچ وقت نزدیک بودن به خدا را نمی فهمیم که به خواهیم پروازی بلند به سوی اسمان داشته باشیم
7
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.