یادداشت فاطمه سادات مظلومی

        این کتاب رو حدودا یکسال پیش خریدم یه روزی که واسه جلسه ای رفته بودم حوزه هنری و زود رسیدنم باعث شد تو فروشگاه کتاب چرخ بزنم.... اول از همه اسمش چشمم رو گرفت بعد طراحی جلد و قطر و قیمتش... - خیلی سخت مجاب میشم که کتابهای قطور رو شروع کنم بخونم

کتاب رو که ورق زدم فهمیدم با یک رمان فلسطینی از یک نویسنده ی ایرانی مواجهم پس بی فوت وقت خریدمش
عصر همون روز ۱۶ صفحه از کتاب رو خوندم... جون کندم و خوندم چون نمیفهمیدمش... خیال بود یا واقعیت؟

گذاشتمش کنار و مامانم برداشتن و کمتر از ۲۴ ساعت خوندن و بهم برگردوندن... اون موقع بود که حس کردم شاید ذهن من پریشون بود که نفهمیدمش

امروز بعد از مدتها فرصت کردم که برش دارم و از صفحه ی ۱۶ دوباره بخونمش....
کمتر از ۱۰ ساعت زمان برد تا کامل خوندمش! کلمه ها مثل ماهی جلو چشمم لیز میخوردن و صفحه به صفحه جلو می رفتم..... قلم نویسنده قوی بود و روون پر از شخصیت پردازی و تصویر سازی و مهمتر از همه پر از استعاره همونطوری که من دوست دارم...
رمان میخوندم و در کنارش تاریخ فلسطين... رمان میخوندم و در کنارش به کلی از سوالات ذهنیم در مورد چرایی و چگونگی نفوذ یهودیها به فلسطین جواب داده میشد. رمان می خوندم و با خودم تکرار میکردم امروز بیش از هر زمان دیگری مردم ما باید این کتاب رو بخرن و بخونن....
      
10

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.