یادداشت آیدا کشمیری
1403/10/21
4.0
13
بسیار کتاب خوب و در عین حال غم انگیزی بود. تقلای بین مرگ و زندگی و درک احساسات افرادی که فرد محتضر در بستر دارند. من هم متاسفانه مادرم را به علت سرطان از دست دادم و این کتاب من رو یاد دوران سخت بیماری مادرم انداخت. ولی هیچ وقت مرگ مانند خاموش شدن شمع نیست، بلکه سانحه است.. هر مرگی یک سانحه است. هیچ مرگی طبیعی نیست. "وقتی زن پنجاه ساله ای را میدیدم که مرگ مادرش او را از پادرآورده میگفتم او حتما به بیماری اختلال اعصاب دچار شده است میگفتم همه میمیریم اما آدم هشتادساله دیگر آن قدر پیر شده که مرده به حساب می آید. اما نه، انسان بدین سبب نمی میرد که به دنیا آمده، زندگی کرده و پیر شده، بلکه به علتی میمیرد. دانستن این که مامان به علت سن و سالش به مرگ نزدیک بود، از این غافلگیری نکاست، او یک غده سرطانی داشت. سرطان انسداد شریان و نارسایی ریوی همان قدر سبعانه گ پیش بینی ناپذیرتذ که از کارافتادن موتور هواپبما در سینه آسمان. مرگ هر آدمی برای او یک سانحه است، حتی اگر آن را بشناسد و به آن تن در دهد، باز خشونی است ناروا."
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.