یادداشت شکوفه سادات مرجانی بجستانی
1402/4/20
. اول تصور میکنی داستان ترسناک است اسم، طراحی جلد و حتی بخش های اولیه داستان همه گواه این مدعا هستند اما کمی بعد متوجه میشوی با یک داستان از دل تاریخ درگیری که نویسنده دیروز را به امروز گره زده است کتاب اسمش، طراحی جلدش و حتی تقدیمیهاش که نویسنده اینطور نوشته : به یاد دختران قوچانی و یادگاری برای دخترانم سارا و مینا، تماما دخترانه است اما من کتاب را به پسران، پدرها، مردها و دولتمردها پیشنهاد میکنم.به آنهایی که تربیت را در کتک زدن، تحقیر کردن و توهین کردن میپندارند و بین جنسیت فرزندانشان فرق میگذارند به آنها که زن را حقیر میپندارند و ضعیفه خطابش میکنند. ممکن است بخشهای اولیه کتاب برایتان گنگ باشد اما ادامه دهید به خودتان بگویید فلانی که من باشم اتفاقا گفته بود پس طبیعی است و بعدا مفهومش را متوجه میشوم و شک نکنید نه تنها متوجه خواهید شد که تا ساعتها و حتی روزها به داستان این کتاب و شخصیتهایش فکر خواهید کرد. در پشت جلد کتاب می خوانیم: وقتی زهره آنچه را که میدید برای ديگران شرح داد، هیچکس حرفش را باور نکرد زهره این حرف را اولین بار به نزدیکترین دوستش مینا گفت و بالاخره خبر در تمام شهرک پیچید. زهره میگفت دختری را میشناسد که موهای خاکستری دارد، دستهایش از آرنج به پایین سوخته و از همه مهمتر صد سال پیش مرده است! #کتاب #کتاب_خوب #کتاب_بخوانیم #کتاب_نوجوان #حمیدرضا_شاه_آبادی #لالایی_برای_دختر_مرده #انتشارات_افق #دختران
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.