یادداشت هانیه

هانیه

1403/6/25

موزه تسلیم بی قید و شرط
        ✨
داستان از باغ وحشی در برلین شروع می‌شود. جایی که شکم فیل دریایی به نام رولند که در سال ١٩۶١ مرد را باز کرده و اشیای داخلش را به نمایش گذاشته‌اند. اشیایی مانند فندک، چوب بستنی، سنجاق سینه و... که در ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، اما ارتباط به تدریج پدیدار می‌شود. مانند فصل‌های بعدی کتاب. فصل‌هایی که از ژانرهای ادبی گوناگون تشکیل شده‌اند. موضوعاتی از قبیل هنر و تاریخ، پیری و مرگ، حافظه و فراموشی. روایاتی به‌ظاهر پاره پاره و ازهم‌گسیخته که هرچه جلوتر می‌رویم ارتباطی مرموزتر و پیچیده‌تر بینشان نمایان می‌شود. تمرکز اصلی رمان بر حافظه است. اینکه چیست  و چگونه نگه داشته می‌شود. نویسنده در این کتاب، تجربیات شخصی خود، دوستان و آشنایانش را با تخیل درهم می‌آمیزد و رمانی چندلایه، قوی و متفاوت پدید می‌آورد که ما را به تأملی نقادانه در مفاهیم بنیادین زندگی فرا می‌خواند.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.