یادداشت حمید درویشی شاهکلائی
1403/2/17
4.0
3
<rtl> چای هم زیاد میخورد. ص14 -داستان دیو و غول که واقعیت ندارد! -دیو نماد است. سمبل ظلم. باهاش میجنگیم و از بین میبریمش. ص 16 خانه، پایگاهی بود برای بچههای مختلفی که با او کار میکردند. خانه، حکم ایستگاه صلواتی را هم داشت. غذا و چای و استراحت همیشه به راه بود. ص 18 کم میخوابید. همیشه میگفت: من نمیخوابم، غش میکنم. موقع خواب زانوها را توی شکم جمع میکرد، ول نمیخوابید. ص35 در شبانهروز حدود 20 ساعت کار میکرد. از ثانیهها استفاده میکرد. ص 57 مرا منفجر میکنند. دفتر حزب، چون افراد بنیصدر دائم در حال رفت و آمدند و هیچ کنترلی هم نمیکنند. ص 85 اینها یادداشتهای من بود از این کتاب خواندنی. هر صفحه کتاب به یک موضوع میپردازد. کوتاه و روان نوشته شده است. انشاءالله که توانسته باشد در مقیاسی کوچک، عظمت و ابعاد این شهید خوشسیما و خوشفکر را نشان دهد. از ظرفیتهای نهفته انقلاب اسلامی، توجه به همین نمونههای انسان ترازی است که در پرتو تعالیم آسمانی اسلام تربیت شدهاند و در جوانی ره صدساله را رفتهاند. دعا کنید ما نیز رهروی همین راه باشیم. برای آنانی که دیالمه را نمیشناسند: او 27 ساله بود که در جریان انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی شهید شد. دیالمه آن زمان، نماینده مجلس شورای اسلامی بود
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.