یادداشت

پارسیان و من: رستاخیز فرا می رسد (کورش بزرگ)
        من با آرمان آرین و کتاب هاشون جز این که می دونستم شاهنامه رو به سبک امروزی برای نوجوان می نویسند آشنایی دیگه ای نداشتم حقیقتا با این که تاریخ و شاهنامه رو بسیار دوست دارم علاقه ای نداشتم برای خواندن کتاب هاشون تا این که یه روز اتفاقی این کتاب رو داخل طاقچه دیدم و متوجه شدم درمورد کوروش هست و اون دوران . کنجکاو شدم و شروع کردم به خواندنش هرچی پیش میرفتم کتاب جذاب تر می شد صحنه سازی ها و شخصیت ها عالی بود خیلی دقیق به جزئیات پرداخته شده بود حتی می تونستم  مه  هوا و سرما رو حس کنم . حضور داریوش هیجان انگیز بود . صفحه به  صفحه که پیش می رفتم مهیج تر می شد و مست ترم میکرد . جریان خون توی رگ هام سریع تر شده بود ، نفسم داشت بند میومد چشم هام رو بستم و گفتم این کتاب معرکه است ! درست وقتی که چشم هام رو باز کردم و ادامه دادم داستان شروع کرد به افت کردن این بار هر صفحه که پیش میرفتم کتاب بدتر میشد هم از لحاظ تاریخی و هم داستانی اینقدر این روند ادامه پیدا کرد که در آخر کتابی که تا اواسط داشتم عاشقش می شدم رو تموم کردم وگفتم چه مزخرف ! به نظرم اگر می خواستند هم نمی تونستند اینقدر ماهرانه یک داستان عالی رو به صفر بکشونند :)

پ.ن : گرچه اگر دید تاریخی دقیقی نداشته باشید شاید به اندازه من اواخر داستان اذیتتون نکنه ولی باز هم از ایراد تاریخی که داره کم نمی کنه . ولی با تمام این شرایط خواندش رو برای لذتی وصف نشدنی که تا اواسط می برید پیشنهاد می کنم . اگر می خواستم تا اواسط کتاب امتیاز بدهم شاید چهار و نیم می دادم !

پ.ن ۲: با این که من شدیداً فوبیای پرندگان دارم (یه چیزی میگم یه چیزی می شنوید رسماً وحشت می کنم🤧😂) با این حال سیمرغ برام خیلی جذاب بود . و تصورش در داستان محشر بود . دیگه ببینید چه قشنگ و با جزئیات نوشته شده بود که من دلم می خواست جای بردیا توی آغوش سیمرغ بودم !!
      
54

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.