یادداشت

مریم

1403/5/26

خانه ادریسیها
        رمان روح نداره. شخصیت‌ها نچسبن، بینهایت بدزبان و بددهنن و تنفر و بی‌تفاوتی بینشون موج می‌زنه. نویسنده اونقدر در تزریق تنفر زیاده‌روی کرده که جان رمانش رو گرفته. روایت اوج و فرودی نداره و توصیفات از فضا خیلی کمه، اونقدر که حس می‌کنی از شخصیتی به شخصیت دیگه پرت می‌شی بدون اینکه بتونی با اعمال هیچکدومشون ارتباط بگیری. نکته‌ی مهم دیگه اینکه رمان به خاطر زبان نمادینش تاریخ‌مصرف‌داره. انگار دهه‌ی اول بعد از انقلاب رو مرور می‌کنی به علاوه‌ی سرنوشتت محتومی که هر انقلابی باهاش مواجهه.
اونقدر جلو رفتن برام سخت بود که وقتی بخش اول تموم شد، برای اولینبار بعد از سال‌ها تقلب کردم و رفتم ته کتاب و فصل‌ها رو خط در میون برگشتم عقب. و البته به خاطر ماهیت راکد و منفعل داستان و شخصیت‌هاش و پیش‌بینی‌پذیر بودن روایت اصلا سردرگم نشدم.
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.