یادداشت سعید رهنما
دیروز
من ترجمه ضعیفی از کتاب دیدم، اما این کتاب چند ترجمه دیگه هم داره، کلیات مسیر این فرض هست: تصور کنید شرکتی موفق دارید که در بازار پیشتاز است، اما ناگهان یک نوآوری به ظاهر بیارزش از راه میرسد و کسبوکار شما را نابود میکند. این کتاب بدنبال این هست که به شما بیاموزه که چرا شرکتهای بزرگ و موفق، گاهی اوقات در مواجهه با تغییر، شکست میخورند. کریستنسن با دقت مثالهای واقعی از شرکتهایی مثل سیگیت (Seagate) و آیبیام (IBM) را بررسی میکند تا به یک الگوی مشخص برسد. حس و حال کتاب، ترکیبی از دقت علمی و بینش عمیق است که هر مدیر و کارآفرینی را وادار به تفکر میکند. اینجا خبری از راهکارهای ساده نیست، بلکه با یک معمای پیچیده و چندوجهی روبرو هستید که پاسخش در گرو درک عمیق از رفتار بازار است. نویسنده به ما یاد میدهد که دو نوع نوآوری وجود دارد: نوآوری پایدار که محصول را بهبود میبخشد، و نوآوری مخرب که محصولی جدید و سادهتر را با قیمتی ارزانتر به بازار میآورد. اون به ما نشان میدهد که چرا پیروی از اصول درست مدیریت، میتواند در مقابل نوآوریهای مخرب، به یک تله تبدیل شود. مفاهیمی مثل "مدیریت خوب، دلیل شکست است" در ابتدا شاید عجیب به نظر برسد، اما با خواندن کتاب، منطق عمیق آن را درک خواهید کرد. در آخر خواهید فهمید که گاهی برای بقا، باید منطقِ موفقیت فعلیتان را زیر پا بگذارید و به دنبال بازارهای کوچک و به ظاهر بیاهمیت بروید. شاید تنها نقطه ضعف کتاب، مربوط به مثالهای قدیمی آن باشد که با وجود گذشت زمان، پیام اصلی آن همچنان به قوت خود باقی است. پ.ن : اگر امروز میخواستم این کتاب رو انتخاب کنم به سراغش نمیرفتم، ولی اگر مدیر یا رهبر کسب و کاری مبتنی بر فناوری هستید، حتما پیشنهاد میکنم مطالعه اش کنید تا برداشت و درک درونی تون افزایش پیدا کنه...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.