یادداشت ماهلین خاطره
دیروز
لالایی برای دختر مرده؛ کتابی سرشار از غم، واقعیت،توهم، دوستی، و تاریخ. من، انگار کتاب را تجربه کردم. ماجرای دختران قوچان و فقر خانواده هاشان،بغض را در من برانگیخت. ساعت ها فکر کردم. به بیچارگی دختران قوچان فکر کردم. به تنهایی زهره فکر کردم. به سردرگمی مینا فکر کردم. من، با این کتاب در ابتدا غمگین شدم، با خود گفتم نکند سرنوشت من، یا هر کس دیگری شبیه زهره،یا مینا شود؟ اما بعد، باعث شد برای دارایی ها، و آسودگی خاطری که دارم شکرگزار شوم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.