یادداشت محمدحسین معصومی
1403/12/6
یک کتاب با موضوعات کامل ولی در محتوی... این کتاب رو نه بابت اینکه حرف ها و شبهات و نکته های تازه رو بدونم،بلکه بابت هدف و سیر مطالعاتی و هم چنین بازنگری ذهنی و پیرایش معلومات خوندم. کتاب نقشه راه دقیق داره:از موضوع امامت که بسیار قشنگ شرح داده شده تا امامت خاص و یا موعود شناسی دینی و بعد ساخت اصول و مبانی بحث انتظار و شخص منتظر بر اساس روایات و عقل . در این کتاب بر اساس سنت و دغدغه همیشگی آیت الله جوادی آملی به شدت روی مبانی عقلی تاکید شده و سعی در اثبات دو رکن مهم برای به اوج رساندن عقل و اثبات وحی هستند(البته در حد موضوع) در اینجا روایات و حدیث ها درباره چرایی غیبت به خاطر تعیین و فهمیدن اصل دلیل نیست.بلکه به خاطر این هست که اون ها رو بشناسیم در جهت اینکه این چرایی ها و دلایل رو حذف و اصلاح بکنیم.مثلا در هنگام ظهور ،امام دشمن ها دارند و باید در برابر جان امام یک امنیتی برقرار باشد و یا برای درک امامت باید یک ساختار آموزشی و پس زمینه ای صحیح در مورد امامت و حجت خدا داشته باشیم... در چند سال اخیر در مباحث مهدویت، بخش انتظار و تعیین تکالیف جزو عظیم ترین و پرحرف ترین بخش های مهدویت هست و باعث شکاف و اختلاف نظر ها شده.از تفاوت عقیده بین افراد گرفته تا شکاف بین احزاب و گروه ها مثل انجمن حجتیه و یا گروه های محافظه کار شیعه. اینجا میخوام یک موضوع مهم رو بهش اشاره بکنم... در بحث مهدویت چندین موضوع حیاتی و مهم باید تبیین بشن. که در این کتاب مرز بین این دو یا گاهی مخلوط شده و یا معلوم نشده. {یک مورد} ، بحث اراده الهی و یا قدرت ماورایی حضرت حجت در موضوع ظهور هست. آیا ما با بحثی کاملا ماورایی مواجه هستیم و در ابتدا و انتهای این موضوع ، مرز و حد مشخصی به عنوان یک فرد داریم و یا نه با موضوعی کاملا فلسفی و عقلی مواجه هستیم که باید بر طبق عقل و روایت چنان چکش بخوره و وارسی بشه که در نهایت معما حل و مسئله آسان بشه! احتمالا جواب هر دو سوال بالا منفی خواهد بود و گزینه سوم یعنی ترکیبی از هر دو هست. و سوال اصلی که به وجود میاد (که باعث تفاوت نگاه ها و تحلیل ها بین علما هست) اینه که دقیقا حد یقف عقل و اراده ماورایی کجا قرار میگیره؟ به عنوان مثال در همین کتاب ، حدیثی وجود داره که: <<حضرت دارای امداد ویژه الهی است و خدا کار او را یک شبه اصلاح میکند و زمین برای او درنوردیده میشود و گویی عالم در کف دست اوست و از همه چیز با خبر است.>> و دقیقا چند صفحه بعد آیت الله به این اشاره میکنن که اگر حجت(عج) به تنهایی و از راه غیر عادی اوضاع رو سامان بدن و اصلاح بکنن یک فکر بیهوده و باطل هست! {مورد دیگر_برداشت و تحلیل شخصی} به نظر میرسه انگار در این مباحث با وجود اینکه غالب علمای فعلی تلاش های بسیار علیه مباحث مادی گرایی و کمونیست کردند، با اون نگاه و ساختاری که دارند، خود دچار یک برداشت مادی و منطقی صرف شدند!! بسیار بسیار بعید میدونم که قرار و مقصد اصلی ،همین باشه که دین اسلام و شیعه به طور مثال شبیه مسیحیت افلاطونی بشه. ولی چیزی در خروجی کار به دست میاد مثل این هست که:<< مشکلات فعلی حل شدند و ما مسئله حل نشده ای نداریم ! چون برای هر چیزی یک راه حل داریم چه برای نائب امام و چه برای جامعه که ارزش بسیار بالایی هم دارند و حتی امام هم نظارت دارند بر این کار و اگر دعا میکنیم صرفا برای یک چیز بهتر و با کیفیت تر و حضور شخص امام و جهانی شدن این روندی است که در حال انجام اون هستیم. به هر حال ما داریم به سمت و سوی درست چه از منظر جامعه خودی و چه در منظر جهانی حرکت میکنیم و غیر این نیست... >> در مجموع با کتابی نو و کم نقص روبرو نیستیم ولی همونجور که جامعه و عقل و معرفت ها در حال رشد و یا اصلاح است ، این کتاب دیگه جوابگوی تمام نیازها و پرسش ها نیست و نیازمند این هستیم که آثار دیگری هم در کنارش خوانده بشه از طرف دیگر اصول و چارچوبی که در بحث امام شناسی و امامت بیان میکنه بسیار آموزنده و نیازمند چند بار تکرار و یادآوری هست و در عین کیفیت، گزیده و شیوا هست. و در نهایت به قول مرحوم استاد علامه طباطبایی باید گفت که ریشه ی تمام موضوعات اسلامی و شیعی در توحید نهفته است...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.