یادداشت Kosar
1404/5/4

کتاب «ده بچه زنگی» اثر نفس گیر و جذاب ملکه جنایت، نه فقط یک معما، بلکه سفری بیبازگشت به اعماق ذهن و روان آدمیست؛ جایی که هیچ تضمینی برای رسیدن به انتهای مسیر نیست و حتی امید هم گاهی رنگ میبازد...🌊 داستان از چه قراره؟! ده مهمان غریبه، دعوتنامهای معماگونه و جزیرهای دورافتاده. خیلی زود ضربان قلب شما هم با امواج بلند داستان بالا میره و همه چیز با ماجرای شاعرانهی خشن و دردناک شعر «ده بچه زنگی» مسیرش خودشو طی میکنه. هر بار که یکی حذف میشه، برای لحظهای حس میکنی خودت هم ممکنه قربانی بعدی باشی و این، قدرت تعلیق ملکه جنایته: تا صفحه آخر، مطمئن نیستی که مقتولین این ماجرا دقیقا قربانی چی هستن؟ 🩸 مثبت: 1_ ایده، پردازش و معماری متفاوت و هیجان انگیز داستان که حتی لحظه ای برای اتفاق بعدی به آدم زمان نمیده. 2_ فضاسازی و انتقال احساسات و شرایط کامل، دقیق و جذاب. 3_ پایان بندی کوبنده و افشای رازی که هیچ بنی بشری به ذهنش خطور نمیکنه! منفی: 1_ شخصیت پردازی سطحی که با توجه به عمق و پشت پرده این اتفاقات و اهمیت همذات پنداری با شخصیت ها تاحدی ناامیدکننده بود. (انگار صرفا روی پیشبرد معما و حس تعلیق تمرکز شده بود نه شخصیت ها) 2_ پایانی که صرفا راز تمام اتفاقات را با یک نامه افشا کرده بود و انگار اون ظرافت پوشاننده سطح داستان درش به چشم نمیخورد. این دو مورد به خودی خود باعث شدن حس کنم یه جورایی داستان اون طور که باید و شاید کامل پرداخت و ویرایش نشده و میتونسته خیلی قوی تر باشه! در نهایت واقعا کتاب جذاب و خاصیه و قطعا به دوستداران ادبیات جنایی پیشنهاد میشه :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.