یادداشت زینب
3 روز پیش
جلد آخر اتفاقاتی میافته که لیلا و النا دوباره به هم نزدیک میشن، انگار زندگی جوری گذشته که حالا بهتر از زخمهای هم خبر دارن و بهتر میتونن هم رو ببینن. یه بخشی از جلد چهارم نوشته بود: «هرگونه رابطهی صمیمی میان آدمها پر از دام است و اگر بخواهی آن رابطه پایدار بماند، باید یاد بگیری از آنها دوری کنی.» و به نظرم این خلاصهای از رابطهی لیلا و النا و شاید هر رابطهی دوستانهایه. با اینکه خوندن از دوران میانسالی و مرگِ بعضی از شخصیتها خیلی دلگیر بود، خوندن از خیانتهای پیدرپی و رقابتهای ناسالم خیلی تلخ بود، ولی خوندن از احساسهای واقعی این داستان خیلی خیلی برام لذتبخش بود…
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.