یادداشت سید حسین مرکبی

سکوت
        این کتاب هم نبوغ‌آمیز است و هم کودکانه. تلخ و ممتنع! «سکوت» بازگویی دو سایش همواره است. سه طلبه‌ی جوان و پرشور مسیحی، از طریق دستگاه کلیسایی متوجه می‌شوند هرچه مبلّغ به ژاپن فرستاده می‌شود، باز نمی‌گردد و ناپدید می‌شود و شمار مسیحیان در ژاپن نیز روز به روز کاهش می‌یابد. ایمانشان آن‌ها را فرا می‌خواند وارد این میدان شوند تا هم راز سرنوشت مبلّغان ناپدیدشده‌ی پیش، یعنی برخی از اساتیدشان، را بگشایند و هم هر اندازه از مردمان ژاپن را که توانستند به ایمان فرا بخوانند. یک سفر دریایی سخت در قرن ۱۷ آغاز می‌شود. به دل گرداب. دو سایش کم کم خودشان را نشان می‌دهند.
نخست زبان است. در درازنای کتاب ما کم کم در می‌یابیم و در پایان یقین می‌کنیم مردمان ژاپن حتی وقتی مسیحی می‌شوند باز همه‌ی آموزه‌های مسیحی را در سایه‌ی تصورات پیش خود می‌فهمند. آن‌ها مسیحیت را نمی‌فهمند، بلکه ژاپنیت(!) را با اصطلاحات مسیحی بازگو می‌کنند. ذهن خود را می‌خوانند. «سکوت» نشان می‌دهد زبان چیزی است ژرف‌تر از ادیان و نمی‌توان در زبان دیگری دین ورزید. ژاپنی‌های این رمان از ژاپنی بودن خود آواره می‌شوند اما هرگز به مسیحیت نمی‌رسند. 
سایش دوم «دیگری» است. ضدقهرمان داستان، انسان غریبی است. یکی از وزرای حکومت ژاپن که همه‌ی مبلّغان مسیحی اروپایی را شکار می‌کند. چگونه؟ مبلّغان را به همراه پیروانشان دستگیر می‌کند و اگر مبلّغ عیسی(ع) را تکذیب نکند، یکی یکی پیروانش را جلوی چشمش می‌کشد. خودش را نمی‌کشد، پیروانش را می‌کشد. در واقع مبلّغ برای نجات جان پیروانش تنها یک راه دارد، تکذیب عیسی(ع). راه حل وارونه و هوشمندانه‌ای است. اگر خود مبلّغ را بکشد، ایمان پیروانش محکم می‌شود اما وقتی پیروان را می‌کشد، هر بار ایمان مبلّغ سست‌تر می‌شود. سپس کار به جایی می‌رسد که خود مبلّغ، عیسی(ع) را تکذیب می‌کند و همه‌ی پیروانش که به دست او ایمان آورده بودند ناچار می‌شوند از دینشان برگردند چون مؤمن‌ترینشان از دین برگشته! آن‌چه در تمام این مدت مبلّغ را آزار می‌دهد «سکوت» خداست. خدایی که در برابر کشته شدن خالص‌ترین مؤمنانش «سکوت» کرده و هیچ راه حلی پیش پای مبلّغ رنج‌کشیده‌اش نمی‌گذارد.  «سکوت» نشان می‌دهد چگونه دیانت «ما» می‌تواند به «دیگری» صدمه بزند. وزیر ژاپنی با بی‌رحمی هزینه‌ی ایمان مؤمنان را برای «دیگران» به رخ ایشان می‌کشد. می‌پرسد شما هزینه‌ی ایمان قلبی خودتان را پذیرفته‌اید، اما هزینه‌هایی که ایمان شما برای «دیگران» می‌آفریند چه؟ آیا ایمان حقیقی می‌تواند چنین خودخواهانه باشد؟ «سکوت» ما را در دوراهی «ایمان» و «دیگری» قرار می‌دهد.
      
13

15

(0/1000)

نظرات

از فیلمش جالب تره ؟

0