یادداشت زهرا صفری

        یک رگبار بهاریِ سیل‌آسای از خاطرات! 
علتش؟ قصه دلبری روی دور تند بود. بعضی جاها روایت پرش داشت و گویی با رگباری کوتاه و  تند از کلمات و خاطرات پشت هم مواجه بودیم که باید در تعداد صفحات محدودی بی وقفه پشت هم ردیف می‌شدند. 
این رگبار، بهاری بودنش را مدیون ‌شهید است، اما جای جلوه‌های بیشتری از بازگویی سبک زندگی شهید در آن خالی‌ست. ‌خاطرات کاملتر و بهتری از این شهید در کتاب «عمار حلب» چاپ شده، در این شرایط قیمت و بازار چاپ و خرید کتاب کاش به‌جای دو کتاب همان یک کتاب را داشتیم اما کامل و درست، که شاید از صورتی بودن روایت‌ها هم کاسته ‌و حق مطلب ادا می‌شد.  
 سیل‌آسا بود و میتوانست ضررش بیشتر از سودش باشد، چرا که بازگویی گلچین‌شده و سفید از زندگی مشترک شهدا، سرچشمه فانتزی‌های ذهنی خصوصا برای نوجوان‌هاست.
 ضعف دیگر هم در ادبیات بود، متاسفانه در برخی کتب زندگی‌ شهدا، جلوه‌ای از هنر و قلم نویسنده را نمی‌بینیم. گرچه درخشش کتاب و روایت‌ها همیشه مدیون برکت و لطف شهداست، اما حس می‌کنم برخی نویسنده‌ها در این معرکه خود را کنار کشیده‌اند…
      
51

18

(0/1000)

نظرات

سلام
چرا امتیاز کم دادید؟ سوالم نقد نیستا فقط میخوام بدونم🙂
1

1

سلام، یکم عذاب وجدان گرفتم الان😂، راه داشت یه ستاره دیگه، ولی درباره علت: یه بخشش سلیقه ایه، یه بخش در نقد روایت‌های صورتی که یک زندگی مشترک تماما سفید رو پیش روی مخاطب قرار میده و باعث ایحاد فانتزی‌های ذهنی خصوصا برای نوجوون‌ها میشه. 
دو تا نکته دیگه هم ضعف توی ادبیات بود، متاسفانه در برخی کتب زندگی‌ شهدا، جلوه‌ای از هنر و قلم نویسنده رو نمی‌بینیم. گرچه درخشش کتاب و روایت‌ها مدیون برک و لطف شهداست، اما حس می‌کنم نویسنده‌ها هم خودشون رو کنار کشیدن و این خوب نیست! 
مورد بعد هم به شخصه حس میکنم قصه دلبری روی دور تند بود. حتی بعضی جاها پرش داشت  و انگار با رگباری تند از کلمات و خاطرات مواجه بودیم که تقریبا مشابهشون رو در دیگر کتاب‌هایی در این سبک خوندیم. 

1