یادداشت
1403/3/6
3.3
32
دومین کتابی که از جین آستین خوندم و تا حدود زیادی بیشتر از قبلی (اِما) دوستش داشتم. هرچند بعد از دیدن فیلم اِما حس کردم راجع به کتاب کمی زیاده روی کردم و نقدم کمی دور از انصاف بود! توی نظرات دیدم که بعضیا عقل و احساس رو کتابی سراسر خاله زنکی میدونن. منم زمان خوندنش به این مسئله فکر کردم، به اینکه چرا ارزش آدمها با دارایی هاشون سنجیده میشه یا اینکه چرا تنها هدف زندگی یک آدم (البته بیشتر یک دختر) رو ازدواج میدونن؟ همون اعتراضی که نسبت به اعتقادات مادربزرگم دارم! تمام مدت فکر میکردم کتاب و نویسندهای که تا حدود زیادی سطح پایینه چرا باید تا این اندازه معروف و حتی الگو باشه؟ تا اینکه توضیحاتی راجع به نویسنده و قلمش خوندم. در واقع تمام داستان نویسنده داره این دیدگاه که در بالا بهش اشاره کردم رو نقد میکنه و اتفاقا هدفش همین بوده که خواننده به این فکر کنه چقدر انسانها در اون زمان سطح پایین فکر میکردند. چقدر بی دغدغه بودند. چقدر از رسالت های اصلی انسانی دور بودند. و این نشون میده که جین آستین چقدر نویسنده قدرتمندیه که تونسته به بهترین شکل به هدفش برسه. خوندن اون توضیحات و نگاه کردن به این دوتا کتاب با یک عینک خوشبینانه باعث شد تقریبا به این نویسنده علاقمند بشم و بخوام باقی آثارش رو هم بخونم. این کتاب به نظر من طنز خیلی بیشتری از اِما داشت و من جاهای طنزش رو خیلی دوست داشتم. احساسات شخصیتهای کتاب مخصوصا ماریان خیلی خوب توصیف شده بود و من واقعا میتونستم درکشون کنم. چقدر بده که یک انسان افراطی باشیم و نتونیم توازن رو بین احساسات و عقلمون به وجود بیاریم. افراطی بودن در عقل یا احساس اول از همه به خودمون و در خیلی از موارد به اطرافیانمون آسیبهای سنگین و گاهی جبران ناپذیر میزنه، هرچند رعایت اعتدال واقعا کار سختیه. بین امتیاز سه و چهار شک دارم ولی برای اینکه بی انصافیم راجع به اِما رو جبران کنم بهش چهار میدم اما در مجموع حس میکنم 3.5 بهترین امتیاز باشه براش. در آخر باید اینو بگم که لوسی استیل خیلیییییی آدم بیشعور رو مخی بود ازش متنفرممممممم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.