یادداشت فاطمه رضوانی🌱
5 روز پیش
بهتر آنست که پس از خواندن کتاب این یادداشت را بخوانید. اما اگر قبلش هم خواندید شاید در درک بهتر داستان یاری تان کند . 🙃🌱 کتاب جمع و جور است و خوش خوان. قلم نویسنده را دوست داشتم. داستان ایده جالبی داشت ، بنظرم نقطه قوت این اثر شخصیت پردازی ست . بیان گذشته شخصیت اصلی بدون آنکه مخاطب را خسته و کسل کند نیز هنر دیگر نویسنده است. درباره حضور گوزن ها یا درخت ها در داستان صریحا اشاره ای نمی شود اما می توان گفت گوزن ناخودآگاه خشمگین طاطا است و درخت وجدان اوست ، طاطا از تروماهای کودکی ش به اینها پناه برده است هر گاه احساس تنهایی می کرد و نیاز به پناهگاهی برای التیام زخم هایش داشت گوزن را کنار خودش می دید ...! گوزنی که می خواست از او در برابر دیگران دفاع کند .... و درخت پاکی روح طاطا ست یا وجدان ش که هرزگاهی او را به سمت خود می خواند. فرشاد هم شبیه طاطا ست با این تفاوت که او صدای درخت ها را بهتر شنیده تا گوزن را ... فرشاد گوزن یا همان گذشته تلخ و خشم ش را رها کرده کاری که طاطا تا آخرش نتوانست انجام دهد ....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.