یادداشت زهرا میکائیلی

آنچه آلیس فراموش کرد
        داستان کتاب جذاب بود. آلیس در کلاس ورزش سرش گیج می‌رود، به زمین می‌خورد و بیهوش می‌شود. وقتی به هوش می‌آید همه‌چیز عوض شده است. او ده سال به عقب برگشته و هنوز نه فرزندی دارد نه باشگاه می‌رود و نه زندگیش در آستانه‌ی فروپاشی است.
برای بقیه چطور؟
آنها این مدت را چطور گذرانده‌اند؟ 
این سه بچه از کجا آمده اند و چه به سر نیک عزیزش آمده؟
کدام آلیس واقعی است؟...

ماجرا جذاب بود و گره‌ها به مرور و کم‌کم باز می‌شدند؛ اما! اما ترجمه!🤦‍♀️

😡 ترجمه‌ی خیلی بدی داشت. آن‌قدر که خودم در ذهنم ویرایش می‌کردم  و از یک جایی به بعد فقط چسبیدم به داستان و بی‌‌خیال جمله‌بندی‌های وحشتناک مترجم شدم.
الحمدلله ظاهرا نشرها نه مترجم دارند نه ویراستار! و به هرکسی که از راه برسد کتاب می‌دهند ترجمه کند و بعد هم ویراستار تازه کاری را می‌گذارند یک نگاه سرسری بیندازد و تمام!

می‌دانم حرفم درباره‌ی همه‌ی مترجم‌ها و ویراستارها و نشرها منصفانه نیست ولی خیلی عصبانیم. نصف شیرینی یک داستان خوب با ترجمه‌ی بد از بین می‌رود و پولی که برای کتاب داده‌ایم هم...

      
60

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.