یادداشت محبوبه طاهری
1400/10/30
3.0
1
زیبایی، یک قسمت انگیزه بخش حیات. فیلسوفان همواره درباره تجربههای ما از زیبایی و زشتی واکنش نشان دادهاند. آنها تلاش کردهاند تا از ماهیت این تجربهها و داوریها راجعبه زیبایی و زشتی سر در بیاورند و اعتبار آنها را بسنجند. این تلاشها در قرن بیستم رو به شدت نهاد. قرنی که زیبایی و داوری در آن مورد توجه و تجربه روشنفکران اروپا و آمریکای شمالی قرار گرفت. صفت زیباشناختی امکان دارد که در مورد انواع و اقسام چیزها به کار رود. تجارب، خصوصیات داوریها، مفاهیم و الفاظ. خصوصیات زیباییشناختی همانهایی هستند که در داوریهای زیباشناختی نسبت داده میشوند. تجارب زیباییشناختی تجاربی اند که داوریهای زیباشناختی بر مبنای آنها شکل میگیرد. مفاهیم زیباشناختی در داوریهای زیباشناختی استفاده میشوند و الفاظ زیباشناختی در بیان داوریهای زیبا شناختی به کار میروند. در عصر حاضر معمولا مفهومی که برای داوری زیباشناختی به کار میرود داوریهای ناظر به زیبایی و زشتی را الگوی خود قرار میدهد. یعنی چیزی با تعبیر داوریهای ذوقی. داوریای که در احساس لذت یا درد مبتنی است. داوریهای ناظر به خصوصیات مادی همچون شکل و اندازه یا خصوصیات حسی همچون عنوان و اثبات در داوری ذوقی جایی ندارد. با این اوصاف مفهوم معاصر داوری زیباییشناختی علاوه بر داوریهای ناظر به زیبایی و زشتی معمولاً برای توصیف آن دسته از داوریها نیز به کار میرود که شامل داوریهای ناظر به خطی و غیرخطی و لطافت و ظرافت هم میشود. آیا طبقهبندی معاصر زیباشناختی دلبخواهی است؟ عامل افتراق داوریهای زیبایی شناختی چیست؟ وجه اشتراک بین داوریها چیست؟ این داوریها چگونه از سایر داوریها متمایز میشوند؟ و آیا این داوریها قرار و قاعدهای دارند؟ قطعاً مفهوم داوری زیباییشناختی نباید صرفاً بر حسب ایدۀ اثر هنری تبیین شود، زیرا ما داوریهای زیباشناختی در باب طبیعت و داوریهای غیر زیباشناختی درباره آثار هنری نیز میکنیم. زیبایی و زشتی مفاهیم زیباشناختیِ سرآغازینی هستند که به ردۀ وسیعتری که زیبا شناسان معاصر آن را ردۀ زیباشناختی مینامند، معنا میبخشد. ما نیازمند دریافتی از مفاهیم زیباشناختی هستیم که سلسلهمراتبی باشد نه مساواتانگارانه. این مسئله موجب میشود تا تمایز کارآمد و سودمندی بین امر زیباشناختی و امر غیر زیباشناختی برقرار کنیم و به نقدهای فیلسوفان پاسخ دهیم. زیبایی را نمیتوان خصوصیتی مجرد و مستقل در نظر گرفت. لازم است که متفکر زیباشناختی آگاه باشد از این که خصوصیات زیباشناختی شعر از دل خصوصیات غیر زیباشناختی آن بیرون میآید. میتوان گفت زیبایی شعر مستقل است از آنچه درباره آن فکر میکنیم اما این زیبایی وابسته است به مولفههای غیر زیباشناختی شعر. به همان اندازه هم میتوان گفت که حقیقت داوریهای زیباشناختی مستقل است و در عین حال وابسته است به حقایق غیر زیباشناختی. مثلاً متعلقِ "لذت از زیبایی". خصوصیت اصیل زیبایی در جایی است که ما زیبایی را لذتبخش مییابیم. کانت بر این باور است که این لذت فراتر است از التذاذ حسی از قبیل لذایذ حسی یا خوردن و نوشیدن. لذت از زیبایی برخلاف چنین لذتهایی ثمرۀ تصور ادراکی شیء است. لذت از زیبایی برخلاف سایر لذات قصدی بیعلاقه است یعنی لذتی که میلی در آن دخیل نیست. یعنی لذت از زیبایی عاری از میل است. علاوه بر اینها لازم است بدانیم که لذت از زیبایی چه نیست. یعنی جنبه سلبی آن. همچنین لازم است دریابیم واقعا لذت از زیبایی چیست؟ یعنی جنبه ایجابی آن. وقتی کسی میگوید فلان چیز زیباست، این رضایت را از دیگران نیز مطالبه میکند. او نه فقط از جانب خود بلکه از جانب همگان داوری کرده. به این ترتیب از زیبایی چنان سخن میگوید که انگار خصوصیتی از شیء است. بنابراین میگوید فلان چیز زیباست. او توافق دیگران با خود را نمیرساند بلکه این توافق را مطالبه میکند. اگر نظر بقیه متفاوت باشد در اینجا نمیتوان گفت هر کسی ذوق مخصوص به خود را دارد. میتوان گفت داوری زیباییشناختی که مورد موافقت همگان باشد وجود ندارد.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.