یادداشت فآط‌م‌ه

        بخاطر رشته ام( هوش مصنوعی) خیلی مشتاق بودم که بالاخره یه کتاب جنایی مرتبط باهاش پیدا کردم.
به معنای واقعی فوق العاده بود بطوری که اخر هر چپتر با فهمیدن حقایق کتاب رو می‌بستم از اول داستان رو مرور میکردم تو ذهنم.

اسپویل***
داستان از این قراره که بریتانیا وارد دوره ای شده که ماشین های بدون راننده تقریبا اجباری شدن و به سطح بالای tech رسیدن. یه هیئت منصفه ای وجود داره که میان برای هر تصادف همه چیز رو بررسی میکنن تا بگن ماشین مقصر بوده یا انسانی که بهش برخورد کرده. این هیئت ناعادله چون نمی‌خوان خدشه ای به ماشین هاشون که دولت ازشون حمایت میکنه وارد بشه.
پس یه تیم هکری میان ۸ تا ماشین رو هک میکنن و مسافراشون توشون محبوس میشن. حالا مردم و هیئت فقط حق دارن یه نفر رو انتخاب کنن تا زنده بمونه و باقی میمیرن.
در اصل که یه چیزی فراتر از اون مسافرا میمیرن و یه فاجعه رخ میده ولی جدای از اون تعلیق بالای وسط داستان که کی چجوری میمیره، فهمیدن هویت هکر بود. یعنی دقیقا همون کسی که لیبی (شخصیت اصلی) قبل از این واقعه شیفته و عاشقش شده بود.
نویسنده خودش نوشته بود که قرار بود آخرش تراژدی تر با مرگ های بیشتر بشه!
با یکه بزن خیلی حال میکردم بنظرم شبیهم بود