یادداشت ریحانه سعیدی

        به نام خدای عاشق و دنیای عشق:)
کتاب سین زدی ولی جواب ندادی از آخیرا(آکیرا):
کتاب، به صورت یک چت نوشته شده و غالبا در هر صفحه، ۲ یا نهایتا ۴ جمله نوشته شده بود؛ پس انتظار یک کتاب طولانی و داستانی رو نباید داشته باشیم. بیشتر باید به مفاهیم عمیقی که جمله ها می رسوندن ، توجه می کرد. 

کسی که عاشق شده بود و فکر می کرد معشوقه ش هم، عاشق اون هست. اما کم کم متوجه میشه که معشوقه ش، همان طور که به بقیه نگاه می کرد، به اون‌نگاه میکنه؛ این میتونه جزو دردناک ترین چیز های ممکن باشه... 

کتاب هم جملاتی در این باب و غم میگفت؛ گرچه من فک  نمیکنم هیچ جمله و کلمه ای، بتونه این غم و ضربه شدید رو بیان بکنه.

کتاب خیلی کوتاه بود و من، این رو در یک پارک بدون خریدن در دو ساعت خوندم(شاید هم از سرعت بالای خودم بوده😊)؛ اما کوتاه هست و باید مفهوم جملات رو درک کرد!

کتاب، به هدف خود رسیده بود و توانسته بود اون درد عظیم رو ، اون ضربه عمیق و حس بدبختی که بهمون در این موقعیت دست میده رو توضیح بده؛ البته فقط بخش کوچکی از این حس!!

من نقص در این کتاب ندیدم و واقعا دوستش داشتم؛ امتیازم به این کتاب پنج از پنج هست.

و علاقه مندم کتاب های دیگر آخیرا رو هم بخونم.

اما یک چیزی رو فهمیدم، همانطور که با زندگی کردن در هر کتاب چیزی فهمیدم ؛ در این کتاب ، انگار خودم واقعا اون حس بی اهمیتی رو تجربه کردم؛ اون حس اهمیت دادن بیش از حد به کسی، و بعد، فهمیدن اینکه اون چنین حسی نداره و به تو مثل بقیه نگاه میکنه؛ این که طرف رو درست نشناختی؛ این که خودت رو کنترل نکردی؛ بیچاره ای و اونقدر اهمیت نداشتی که به تو توجه کنه. غمی که از این ضربه و بلا در وجود آدم میمونه، ممکنه تا مدت هایی خیلی طولانی باقی بمونه و حتی اثرش، و درد اون زخم، سال های سال با ما بمونه.🥺😢😭
      
283

45

(0/1000)

نظرات

اون قسمتش خوشم اومد که گفتین کتاب رو همونجا تو پارک خوندین تموم شد بدون خریدن. این تیکه واقعا چسبید بهم😁😊
1

1

آره واقعا همه رفتن بازی کنن من همونجا خوندم تموم شد 😀😀 

1