یادداشت پیمان قیصری

                در ژرفای آب یک کتاب معمایی از نویسنده‌ی کتاب دختری در قطار و تقریباً به همون سبک و سیاق هست. در کتاب دختری در قطار شما داستان رو از زبان ۳ زن به طور متناوب می‌خوندید و ماجرا رو از دید اونها نگاه می‌کردید و همین باعث میشد مدام به یکی شک کنید و چند صفحه بعد به نفر بعدی. اینجا هم هدف همین بوده اما تعداد شخصیت‌ها از ۳ به نمی‌دونم چندتا افزایش پیدا کرده و فکر کنم همین الان هم از من بپرسید مثلا جولیا کی بود باید یکم فکر کنم تا قاطی نکنم پس پیشنهاد میکنم در صورتی که قصد خوندن این کتاب رو دارید یه کاغذ کنارتون بذارید و اسم کاراکترها رو با چند کلمه توضیح کنارش بنویسید. اما داستان در مورد یک آبگیر مرموز هست، قسمتی از یک رودخونه که جریان آب اونجا نسبتا ساکن میشه و چندین مورد مرگ و خودکشی رو به خودش دیده از زمان های گذشته سیصد سال پیش تا همین اواخر. نفر آخر نل در مورد تمام این مرگ‌ها تحقیق می‌کنه و می‌خواسته کتابی راجع به اون بنویسه و حالا آخرین قربانی این آبگیر خودش هست. در طول کتاب در مورد قربانی های دیگه، اهالی اون شهر، خواهر و دختر نل می‌خونیم، از زبان خیلی از اونها داستان رو می‌شنویم تا آخر ببینیم چه بلایی سر این افراد اومده. پایان کتاب رو من دوست نداشتم و به نظر کتابی نیست که به کسی توصیه کنم بخونه، نه به خاطر اینکه خیلی بده، چون در این ژانر کتابهای بهتری وجود داره.ه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.