یادداشت مسیح ریحانی
1403/12/23
📚 از متن کتاب: «جالب است که همیشه فکر کرده بودم ظهور اشباح و اتفاقات عجیب مشابه همواره گویی با چندین واسطه تجربه میشوند، از سوی کسی که شخصی را میشناخته که آن را از یکی از آشنایانش شنیده!» «زن سیاهپوش» روایتگر داستانی وهمآلود و ترسناک در فضایی مهآلود و دلهرهآور است. این کتاب یکی از آثار شاخص و تاثیرگذار ادبیات گوتیک معاصر است که تاکنون چندین اقتباس بهصورت نمایشنامه، فیلمسینمایی و سریال از آن صورت گرفته است. راوی داستان، وکیل جوان و بلندپروازی به نام «آرتور» است که در دفتر وکالتی در لندن مشغول به کار است. «آرتور» برای رسیدگی به امور ملکی و قراردادی یکی از موکلین تازه در گذشتهاش «خانم درابلو» راهی خانهی مرموز او در روستایی دورافتاده به نام «ایلمارش» میشود. خانهی «خانم درابلو» با قرار گرفتنش در میان مردابها و در فضایی مهآلود، نقطهی محوری ماجراها و اتفاقات این رمان کوتاه است. «آرتور» در اولین روز حضورش در این روستا و حین شرکت در مراسم خاکسپاری «خانم درابلو» متوجه حضور زنی مرموز و سیاهپوش میشود و ابتدا گمان میکند که از بستگان متوفی است. پس از مدتی که مشاهدهی این زن سیاهپوش موجب بروز ترس در «آرتور» میشود، او به پرسوجو از اهالی روستا میپردازد اما آنها از صحبت کردن و توضیح دادن در مورد زن مرموز سیاهپوش خودداری میکنند. «آرتور» که به نوعی نمایانگر انسان مدرن امروزی است که اعتقادی به مسائل متافیزیکی؛ در طول داستان پرده از رازهای هولناکی برمیدارد که با گذشتهی «خانم درابلو» و حوادث غمانگیز و انتقامجویانهای که در عمارت دورافتادهی ایلمارش افتاده است، مرتبط است. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد «سوزان هیل» نویسندهی این کتاب که از آثار شاخص ادبیات گوتیک است، به خوبی از عناصر سنتی این ژانر مانند خانههای دورافتاده، فضاهای دورافتاده و متروک و ارواح انتقامجو همانطور که در آثار شارلوت برونته و هنری جیمز نیز شاهدش هستیم؛ استفاده میکند. یکی دیگر از نقاط قوت «سوزان هیل» در این اثر، انتقال حس ترس، وحشت و اضطراب به خواننده با پرهیز از استفاده از صحنههای خشن و خونریزی در داستان است. در حقیقت نوع ترس و وحشت منتقل شده به خواننده بیشتر از نوع ترسهای روانشناختی و ترس از ناشناختههاست. در نهایت مطالعهی این اثر را به تمام علاقمندان به رمانهای ترسناک و گوتیک توصیه میکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.