یادداشت Bêhzad Muhemmedî
12 ساعت پیش
پر از تلخی و سادگی زندگی است؛ روایتهایی که بیهیچ پیرایهای آدم را به دل کوچهها و خانههای محقر میبرند و روزگار سخت مردمان کرمانشاه را جلوی چشم میگذارند. در میان داستانها، «هَتاو» بیش از همه تصویر فقر و ستم را بر پیکر زنان حک کرده است؛ زنانی که در تنگنای زندگی حقیرانه، صدایشان به جایی نمیرسد. در کنار آن، «کاکه مراد» با دلبستگیاش به مال دنیا یادآور انسانی است که در دل رنجها باز هم نمیتواند از تعلقاتش دل بکند. سادگی و گیرایی نثر، چیزی است که خواندن این روایتها را زنده و ملموس میکند؛ گویی نویسنده تنها با چند جمله کوتاه میتواند خستگی، فقر و درماندگی را از صفحه به جان خواننده منتقل کند. این داستانها تنها بازتابی از یک دوره تاریخی نیستند، بلکه آینهایاند از رنج و امیدی که هنوز هم میتوان آن را در زندگی آدمها دید. با همه این ها، بهتر است اشاره کنم که فونت کتاب نسبت به قطع کتاب خیلی ضخیم بوده و در بعضی جاها جوهر پخش شده خوانایی کتاب را سخت میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.