یادداشت سمانه بهرامی

        «دو رگه» اولین کتابی بود که از سعید تشکری خواندم. کتابی بر اساس واقعیت که نه یک گزارش صرفاً تاریخی، بلکه رمانی تاریخی-اجتماعی است و با زبانی جذاب و خواندنی، وقایع اجتماعی و سیاسیِ مشهد پیش از انقلاب را با زاویهٔ دید داستانی بازتاب میدهد.  
ارتباط عمیق نویسنده با تئاتر و فیلم نامه نویسی باعث شده در روایت داستان، از دیالوگ های تأثیرگذار و صحنه پردازی های نمایشی بهره ببرد که این ویژگی، به جذابیت روایت می افزاید.
با خواندن این کتاب، اطلاعات ارزشمندی از اوضاع ایران در اواخر دوره ی قاجار، جریان مشروطه، و نقش قدرتهای خارجی مانند انگلیس و شوروی در نابسامانی اوضاع آن روز های ایران به دست می آورید. همچنین نگاهی کلی به جریان های تاریخی، از ستارخان و میرزای شیرازی تا آخوند خراسانی و محمدتقی بهار و ارتباط آن ها با یکدیگر پیدا می کنید.  
درمی یابید که تاریخ چگونه تکرار میشود! و چقدر رویدادهایی که نویسنده از شرایط آن روزگار ایران روایت کرده، به وضعیت امروز شباهت دارد؛ گویی تنها رنگ و لعابِ وقایع عوض شده، اما دشمن همچنان با ایجاد دوگانگی و تفرقه میان مردم، در پی پیشبرد اهداف پلیدانه اش است!

بریده کتاب : ".مردم دوباره شدند فراموشکار حال و روز و وضع و اموالشان دو نفر را بر شانه ها و روی دست گرفتند"
      
3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.