یادداشت نعیمک
1403/9/24
ماجرای حسین کرد شبستری در اصفهان و زمان شاه عباس میگذرد و خود شاه عباس هم در داستان حضور دارد. داستانهای در واقعیت و تخیل سیر میکنند و حضور آدمهای واقعی ماجرا را هیجانانگیزتر میکند. اصل ماجرا از این قرار است که اصفهان (مسلمانان) مدام به شهر و کشورهای غیرمسلمان میروند تا به معنای واقعی «حالشان را بگیرند» و از آنور دوباره غیرمسلمانان میآیند تا حساب ایرانیان (مسلمانان) را کف دستشان بگذارند. دین نقش مهمی در دعوا و قلدریها دارد. حسین کرد و دارودستۀ شاه عباس شبیه لاتها هستند؛ نه به معنی منفی امروز. شبیه معنی قدیمی آن و دقیقتر «لاتمسلک». در این آمدوشدها مدام آدمها برای هم رجز میخوانند و الدرم الدرم میکنند. گاهی خود حسین کرد هم شکست میخورد و زندانی میشود. پس ماجراها یک آدم قوی بدن آسیبپذیری را نشان نمیدهد. آدمهای شاه عباس کمی از رفتارهای عیاران را دارند: تغییر لباس و چهره، مخفیکاری، شبروی، دارو دادن (بیهوشی) و ... ولی با عیاری که در «سمک عیار» میشناسیم بسیار فرق دارند. حسین کرد و دیگران خیلی راحت آدم میکشند، تجاوز و تعدی میکنند و هر بلایی که بگویی سر دیگران درمیآورند. ماجراها یک تم تکراری دارند که همین رفتوآمد قهرمانان از شهری به شهر دیگر است اما در جزییات تفاوت دارند و این قدر رجز خواندن و زدوخوردها و بگیروببندها جذاب است که دوست داری بدانی این دفعه چه بلایی سر هم میآورند. یکی دیگر از ویژگیهای کتاب فحشها است که متاسفانه حذف شدند اما میشود بعضی را حدس زد و برای همین زبان کتاب خیلی به زبان مردم نزدیک است. حتی گهه نقال هم وسط ماجرا میآید و چیزی میگوید. تفاوتهای روزگار و زندگی مردم با زمانۀ ما هم از ویژگیها و شیرینیهای دیگر کتاب است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.