یادداشت سهیل خرسند

                "گذشته چیزی را برای حال آشکار می‌کند که حال قادر به مشاهده‌ی آن باشد." 
- آر. اچ. تاونی-
اعتراف می‌کنم: خواندن تاریخ برای من که رمان‌ها را یکی پس از دیگری با اشتهای عجیبی می‌بلعم، غولی ترسناک بود.  منی که متولد ۶۸ هستم، منی که نه انقلاب ۵۷ را به چشم خود دیده و نه در دوران پهلوی زیسته‌ام، منی که در دوران مدرسه با روایت بسته، محدود و مطبوع حکومت فعلی روبرو بودم.
البته که با نحوه‌ی زندگی مردم به واسطه‌ی مطالعه‌ی داستان‌های متفاوت و هم‌چنین به لطف رشته‌ی تحصیلی و علاقه‌ام به اقتصاد، با تحقیق‌های مستقل در باب وضعیت اقتصادی در دوران پهلوی دوم و نه اول آگاه بودم و تسلط نسبی داشتم، اما گره کور ماجرا برایم سیاست بود، و این سوال ده میلیون دلاری که:
چرا چنان شد که چنین شد؟!
پس کاملا طبیعی بود که برای فهم و درک این موضوع مهم: که چرا جامعه‌ی ایران امروز به این دوقطبی در بن‌بستی خطرناک رسیده که جامعه هر لحظه آماده‌ی انجار است؟ به پیشنهاد و معرفی یکی از دوستان به سراغ این کتاب آمدم.
اگر از آن دسته خودشیرینِ بی‌نمک که تا این حرف را می‌شنوند، می‌پرند وسط که نهههه... این کتاب خوبی نیست، جهت‌گیری داشته، به سراغ من بیایند، با پشت دست چنان به دهان‌شان می‌کوبم تا خفه‌خون بگیرند. همان‌طور که هر حکومتی روایت مطبوع خود را از سیر وقایع ارائه می‌کند، تاریخ‌نویسان وفادار به آنان، مخالفین و مستقل‌ها هم روایت خود را دارند و این خواننده است که با خواندن یک کتاب نباید رای مطلق به موضوعی بدهد و درهای ذهن خود را به سوی روایت‌های متضاد نیز باز نگاه دارد.
ایران بین دو انقلاب، برای من به مثابه یک دایره‌المعارف بود. از سه بخش اصلی تشکیل شده و هر کدام از این بخش‌ها به فصولی تقسیم شده‌اند که به جزئیات می‌پردازد. روایت‌ها از دوران قاجار(پیش از انقلاب مشروطه) آغاز شده و به انقلاب ۵۷ نیز ختم گردیده است. این روایت‌ها برای من که اطلاعاتم بسیار محدود و قطره‌چکانی از طریق: اینترنت، نقل‌قول‌ها، مستند‌ها و شنیده‌ها حاصل گشته بود، حرف‌های بسیاری داشت.
این روایت‌ها برای من آن‌قدر تازه و جدید بود که حالا می‌توانم، با شیوه‌ی زندگی مردم،  سیاست‌ها و شرایط اقتصادی آن دوران، که پیش‌تر به آن‌ها واقف بودم، ترکیب کرده و پاسخ سوالم را از چراییِ به وقوع پیوستن این دو انقلاب بیابم.
برای من هیچ چیزی مقدس نیست: نه مذهب، نه کتاب، نه پدر یا مادر و نه هرچیز دیگری... نه حکومت فعلی می‌تواند از من نمره‌ی قبولی بگیرد و نه پهلوی دوم و نه پهلوی اول. البته هر سه حکومت یاد شده، روایت‌هایی از تلاش‌های خود برای بهبود کیفیت زندگی مردم دارند، اما وقتی به صورت مستقل عملکرد آن‌ها را که بررسی می‌کنیم، به یک نتیجه‌ی مشابه می‌رسیم: 
هر سه حکومت به معنی واقعی کلمه گند زدند و مردودند.
اگر از من بپرسید که با خواندن این کتاب، چه چیزهایی آموختی؟!
در پاسخ می‌گویم:
با طبقات مختلف مردم، با چگونگی حکومت در دوران پیش و پس از انقلاب مشروطه‌، کیفیت دربارها و چونگی مناسبات در‌ آن، با شرایط زندگی مردم در دوران اشغال و قحطی، میزان و نوع دخالت‌های خارجی در سیاست‌های کشور، با مجلس‌ها و نماینده‌ها، چگونگی دست به دست شدن دولت‌ها، روشنفکران، چگونگی تشکیل‌ احزاب، قدرت و نفوذشان خاصه حزب توده، مخالفین، چهره‌ها، گروه‌های چریکی و چگونگی تشکیل‌شان و نحوه‌ی کمکشان به انقلاب ۵۷، اینکه خمینی که بود و چه شد که رهبری انقلاب را به دست گرفت، آشنا شدم و حال اگر بخواهم در مورد هر دوره‌ای از زمان و یا هر رویدادی در تاریخ که برایم جذابیت بیشتری داشت، مطالعه داشته باشم، به راحتی می‌توانم از اساتید و تاریخ‌خوان‌ها کمک بگیرم و کتابی مناسب آن دوران مطالعه نمایم.
به عنوان حرف آخر، عرض می‌کنم که «ایران بین دو انقلاب» یکی از کتاب‌های تاریخی است، که هر ایرانیِ کتاب‌خوانی باید در کتاب‌خانه‌اش داشته باشد و روزی آن را مطالعه کند و یا دست‌کم از آن به عنوان یک مرجع بهره بگیرد.
        
(0/1000)

نظرات

سلام و ادب

با بخشی از دیدگاهتون درباره این کتاب موافقم، اینکه انسان رو به اون عصر می‌بره و سعی می‌کنه با بیان جزئیات ما رو با آداب و سبک و زندگی اونها آشنا کنه، 
در واقع اطلاعات زیادی به انسان میده اما لزوما به این اکتفا نمیکنه و تحلیل هایی هم مطرح میکنه

به نظرم یه جاهایی تحلیل هاش کاملا غلط هست(فعلا با اطلاعاتش کار ندارم) ، تلاش کرده متناسب با فرهنگ و فضای ایران تحلیل کنه اما باز یه جاهایی به خاطر عدم شناخت صحیح بستر ایران به خطا رفته 

این رو نگفتم از باب اینکه این کتاب بدرد نمیخوره و کنار بگذاریم. نه، اتفاقا کتاب خوبیه و برا لایه تعمیقی تاریخ معاصر ایران حتما باید خوند

اما چون دیدم خیلی شیفته کتاب شدید و تعریفات خاصی کردید خواستم بگم برا فهم تاریخ معاصر ایران اصلا کتاب کافی ای نیست و حتما باید کتب دیگه ای کنارش خونده بشه بلکه اونها اصل هستند و این کتاب باید در حاشیه اونها دیده بشه

ارادت
1
با سلام، عرض ادب و تشکر بابت توجه و وقتی که جهت خواندن یادداشت و ارسال نظرتون هزینه کردید. باید عرض کنم که من اساسا با فرمایش شما موافقم، کلا تاریخ چیزی نیست که یک کتاب بگیریم دستمان و پس از خواندن به خود مغرور شویم که تمام... من همه چیز را می‌دانم. من سعی کردم بعد از این کتاب چند منبع مطالعاتی هم پیدا کنم که موفق هم شدم اما چون کتاب‌های سنگینی هستند که دقت زیادی هم می‌طلبند گذاشتم سر فرصتی که انرژی کافی جهت مطالعه‌ی آن‌ها داشته باشم.
باز هم از مهر و لطفتون جهت راهنمایی تشکر می‌کنم. 
احسنت و درود خدا بر این روحیه عالیه شما،
به عنوان تتمه: اون موقع که تاریخ معاصر رو چند نفری بحث میکردیم تلاشمون این بود چندین کتاب رو کنار هم ببینیم و مقایسه کنیم، کتاب ایران بین دو انقلاب خیلی دوست داشت جریانات و اتفاقات ایران رو در چارچوب جهانی یعنی دو قالب مارکسیستی و روشنفکری تحلیل کنه و چون خودش متمایل به مارکسیستی بود عمده تو همون دستگاه تحلیل میکرد ، بزرگترین عیب او و کتابش همین بود، اصلا شناختی از جریان مهم دینی و خصوصا روحانیت نداشت و کمترین اثر رو در تحلیل های ایشون روحانیت و دین داشتند درحالی که واقع مسئله چیز دیگه ای بوده، پیشنهاد خودم بر جبران این نقیصه ، خوندن کتاب ۵ جلدی چیستی چرایی و چگونگی انقلاب اسلامی نوشته روح الله حسینیان هست، کتاب بسیار عالی که اتفاقا بزرگترین نقطه قوت این کتاب همینه که سعی کرده جریان دینی و روحانیت رو دقیق ببینه، اتفاقا این کتاب الان ۴ جلدش تو بازار با قیمت مفت موجوده، پیشنهاد میکنم حتما بگیرید ، بازم ارادت، از برخوردتون خیلی خوشم اومد