یادداشت نیما اکبرخانی

        این باحال ترین داستان فضانوردی ای بود که من تا به حال خوانده بودم. داخل سفینه، مشروب می‌خوردند، چندتایی مسافر قاچاق داشتند و حتی تن تن سگش (میلو) را هم برده بود. رسما کشتی بود. 
طبق معمول خوش گذشت.
      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.