یادداشت Srafil

Srafil

Srafil

1403/3/15

ناگهان تابستان گذشته "نمایشنامه در چهار پرده"
اولین نمای
        اولین نمایشنامه ای بود که از تنسی ویلیامز می‌خوندم، دیالوگ های کاترین خیلی مبهم و فلسفی بود. شخصیت پیچیده ای داشت. (کاترین: همه‌ی ما از یکدیگر استفاده میکنیم و فکر می‌کنیم اسمش «عشق» است و اگر قادر به استفاده از یکدیگر نباشیم می‌گوییم «نفرت». یا در جای دیگه می‌گفت: (کاترین: حقیقت در انتهای یک چاه بی‌انتهاست.) بنظرم قهرمان داستان کاترین بود که در مقابل حقیقت هیچ مقاومتی نکرد.
«تنها تر از مرده‌ها، دیوانه ها هستن(کاترین)»
شاید باید دیوانه بود که در هیچ شرایطی حقیقت رو پنهان نکرد. شاید به همین خاطر بقیه کاترین رو دیوانه خطاب میکردن.
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.