یادداشت حسن مجیدیان
1403/8/22
🔹 وسوسه های ناتمام به دوستان خوب نوجوانم در ایام محرم این کتاب جمع و جور را معرفی میکنم. داستان جوانی کوفی به نام ایوب که عاشق دختر یکی از امرای لشکر کوفه میشود و برای رسیدن به عشقش مجبور میشود با لشکر حُر به کربلا برود. پدر ایوب اما در لشکر اباعبدالله است و این دو باهم برخورد میکنند و... این کتاب نشان میدهد که رفیق بد و خراب و دروغگو، چطور آدم را میکشاند به جنگ با امام و... بارها همینجا نوشته ام که این داستان ها، داستان زندگی خود ماهاست. اغراق هم نمیکنم. ما و من درگیر وسوسه های ناتمام و تعلقات بی فرجام و دلبستگی های کور و طمع های آلوده و کراهت های ناگوار و زشتیِ عاداتِ ناباب هستیم. ما هم در بزنگاهها با طمع و جهالت و شهوت و...امام و دین و خوبی ها را خواهیم فروخت! مگر اینکه روی خودمان کار کنیم و اهل سلوک و تقوا و دیانت باشیم. این کتاب اگرچه زاده ی تخیل نویسنده است( چون نمیدانم چنین آدمی در لشگر کوفه بوده یا نه؟) اما درس آموز و عبرت گرفتنی است. راجع به لقمه ی حلال، رضایت پدرومادر، همنشینی با رفقا و... داستان های جالبی در کتاب مذکور شده است. #معرفی_کتاب #وسوسههای_ناتمام #کربلا #آخرین_کتابی_که_خواندم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.