یادداشت محمدامین رنجبری

                
السلام علیک یا ایا عبدالله
این سلام کاسه‌ی گدایان محروم از حرمش را پُر میکند؛ پُر که نه، لبریز میکند. لبریز از عشق، محبت، معرفت و ... 
بیست و اندی خدا بر ما منت نهاده و عمری به عاریت برای دیدار او در نزد ما قرار داده. و چه شیرین است که این عمر شکننده را درب خانه‌‌ی او زمین زدن. در این خانه زمین خوردن خودش توفیق می خواهد. اینجا به شوق دستگیری خودمان را زمین می زنیم. حال دَلال عبد و معبود در این بارگاه عینیت پیدا میکند؛ یا قدیم الاحسان بحق الحسین.
کتاب «پنجره های تشنه» نوشته‌ی «مهدی قزلی» را زمانی خواندم که تک تک دوستانم راهی اربعین بودند و هر‌ روز شاهد عکس هایی بودم که حکایت از بهجت قلبی زوار الحسین می‌کرد. من هم تمام کارهایم را انجام داده بودم و منتظر رفتن. اما ...
 تا که از جانب معشوق نباشد کششی 
  کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
شاعر هم اشتباه می کند! والله که از جانب معشوق کششی هست. رابطه‌ی ما با آقا امام حسین احاطی‌ست! یعنی اینکه هستیم از عنایت آقا جان است. این ما هستیم که اختیارا میل به جدایی از سفینة النجاة داریم.
این کتاب را با نیت قلبی بخوانید، داستان رساندن ضریح آقاجان از قم به کربلا. وقتیکه ضریح آقا امام حسین علیه السلام که قرار است تا یوم‌القیامه قبله‌گاه اهل زمین و آسمان قرار بگیرد بدون در بر داشتن پیکر آن مطهر حاجت میدهد، به نظرتان میتوان گمان برد که وصف الحسین کاسه‌ی گدا را خالی میگذارد؟
کاسه‌تان را پر که نه! لبریز کنید...

محمدامین رنجبری
۲۷ آبان ۱۴۰۲

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.