یادداشت عاطفه مجیدی

زخم داوود
        هیچ کجای کتاب، نوشته ای مبنی بر حقیقی بودنِ شخصیت های داستان وجود ندارد، اما می‌دانیم که در حقیقت همه این ها و بدتر از این ها هم اتفاق افتاده اند و آرزو می‌کنیم کاش هیچ کدام واقعی نبود...
کتاب، قلبتان را لمس می‌کند و به درد می آورد و از خودم هشداری می‌نویسم که اگر قلب و روحیه حساسی دارید، شاید لازم باشد احتیاط کنید...
کتاب می‌تواند برای نوجوانان دبیرستانی، جوانان و آشنا شدن با فضایی که در حقیقت در فلسطین و برای فلسطینی ها بوجود آوردند، خوب باشد اما نقاط تاریک داستان آنقدر زیاد است که نمی‌شود به راحتی و به هر کسی توصیه اش کرد...
نویسنده توانایی بسیار خوبی در همراه کردن مخاطب با تراژدیِ به بندِ قلم درآمده و ایجاد حس همدردی در مخاطب داشت و من کتاب را در کمتر از ۲۴ ساعت خواندم و با وجود همه نقاط تاریکش، پیشنهاد می‌کنم بخوانیدش.
برش هایی از کتاب:
- واقعیت انکارناپذیر این بود که فلسطینیا به یهودیا پناه داده بودن و یهودیا فلسطینیا رو می‌کشتن...
- تکه کوچکی از زمین که از زمان قطع شده بود و برای همیشه، تو سال بی انتهای ۱۹۴۸ زندانی شده بود.
- مگه می‌شه دنیا این همه کشت و کشتار رو نبینه؟ نمی‌شه دنیا این همه وحشی گری و خرابی رو نبینه. دیر یا زود، همه می‌فهمن و یه کاری می‌کنن، همه چی تموم میشه، همه چی عوض می‌شه...
- چون زیاد عمر کردی، باید زیر چرخ بولدوزر له بشی؟ این معنای فلسطینی بودنه؟
- اما مثل همه داستان های فلسطین، این داستان هم زیر سایه سنگین سکوت تمام شد و گذشت.
- نیروهای سازمان ملل هیچ وقت نیامدند...
- فراموش کردن و فراموش شدن، این معنای فلسطینی بودنه...
      
19

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.