یادداشت مُحیصا
1402/12/23
قصر نیمه شب اگر از شاهزاده ی مه زیباتر نباشد به هیچ وجه کمتر از آن نیست. فضاسازی تاریک و مه آلود کلکته ی هند، قصری ویران در انتهای خیابانی متروکه ، ایستگاه رازآلود جیترز گیت و ...چیزهایی بود که ثافون به گونه ای هنرمندانه با بیانی ساده و شیوا آن را توصیف کرده و توانسته به خوبی نظر مثبت مخاطب بزرگسال خود را از جمله من به خود جلب کند. شخصیت پردازی ثافون در قصر نیمه شب از آن دست شخصیت پردازی هایی بود که مطمئنا باعث می شود تا مدت ها شخصیت ها در خاطرم بماند. من هنوز هم در عین همدردی با بن، از درک شخصیت مبهم او ناتوانم. شخصیت منفی داستان به خوبی ساخته و پرداخته شده بود که در هاله ای از فلاکت و بدبختی پیچیده شده و باعث فراز و نشیب های داستان می شد. در اوایل روند داستان کند و آهسته پیش می رفت اما در نیمه ی دوم آن، با هجوم اتفاقات و راز ها و معماهای پی در پی ضرباهنگ داستان بالا می رفت که نتوانستم آن را زمین بگذارم. و مهم تر از همه چیز، پایان بندی داستان بود. من پایان بندی های کتاب های ثافون را دوست دارم، باعث می شود مدت ها به رو به رو خیره شده با اندوه کتاب را ببندم . پایان هایی واقع گرایانه و گاهی اوقات تلخ ، مبهم و راز آلود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.