یادداشت Balena is here

Balena is here

Balena is here

1404/5/19 - 19:53

        خب.. اول از همه اینو مینویسم که خیلی وقت بود یه کتابو اینجوری و توی یه نصف روز تموم نکرده بودم.. خیلی چسبید، به یاد قدیما.
با یه نقطه ضعف کتاب شروع میکنم، ادبیات قاجاری یا حتی ایران قدیم فقط توی اولین نوشته‌های رضا رعایت شده بود، اگه امکانش بود که این حالت نوشته‌ها ادامه‌دار باشن من خیییلی خوشحال‌تر بودم. ممکن بود بسیاری از کلمات رو متوجه نشم، بله، اما برای من لذت بیشتری داشت اگر میگشتم و معنای یه کلمه رو کشف میکردم.
بگذریم، من از فضاسازی فضای اجتماعی داستان خیلی لذت بردم. قسمت‌هایی که درمورد جامعه‌ی سیاه‌پوستای مقیم تهران صحبت میشد، یا اینکه سینماتوگراف چجوری وارد جامعه‌ی ایران شده و اولین واکنش مردم بهش خوشحالی و ذوق نبوده، هرچند که ممکنه کاملا واقعی نبوده باشن، اما خب به اندازه‌ی کافی منطقی نوشته شده بودن(:
خوندنش چندتا سوال بی‌جواب برام به جا گذاشت، و من ترجیح میدم با تئوری‌های خودم جوابشونو بدمD:
-اولین سوال، چرا کلاه نمدی رضا وقتی افتاد زمین که مجید تصمیم گرفت جستجو توی عمارت رو رها کنه؟ به خاطر اینکه، فکر میکنم عمارت نمیخواست شناخته بشه. عمارت میخواست همراه با همه‌ی رازهایی که داره فراموش شده باقی بمونه. برای همین وقتی رضی داشت رضاقلی رو بازخواست میکرد کلاه نمدیش به زمین نرسید.. انگار یجایی بین فضا و زمان گیر افتاد، تا وقتی که یه نفر پیدا شد که این چرخه رو بشکنه و عمارت رو دست‌نخورده رها کنه. 
-سوال دوم، اگه شکور از حوض بیرون اومد چرا بقیه‌ی مرده‌ها برنگشتن؟ خب فک میکنم اینجا جا داشت که بیشتر روش کار بشه. خیلی جالب میشد اگه یه آدم دیگه با پوست رنگ‌پریده و بدن سرد میدیدیم که از قضا مثل شکور یه کار ناتموم داشت و توی یه نقطه‌ای از داستان، یهو به دیوار یا به حوض برمیگشت. شکور کار ناتموم داشت، و فکر میکنم بقیه‌ی جنازه‌های توی اون خونه هم این پتانسیل رو داشتن که برگردن تا یه چیزی رو تموم کنن. 
در نهایت، از اونجا که رضاقلی کتابدار دانشگاه دارالفنون تهران شده بود و کلی‌ام متن ازش به‌جا مونده بود، میتونیم بفهمیم که میرزا حسن خان بالاخره یه مدرسه ساخته که مردم خرابش نکردن و رضاقلی توش درس خونده.. به نظرم فکر کردن بهش قلب آدمو گرم میکنه..(:
کرکترها دوست‌داشتنی و قابل درک بودن. در آینده احتمالا نظرم تغییر میکنه اما برای الان و سن کنونی‌م، فک میکنم تجربه‌ی خیلی خوبی بود و مشتاقم که بقیه‌ی قسمت‌ها رو هم زود بخونم ✨

      
40

4

(0/1000)

نظرات

چقدر خوبه آدم روی کتابی ک میخواد بخونه اینقدر درگیر جزئیات بشه و تمامی لحظات رو تصور کنه و غرق کتاب بشه  البته ک بعد تموم کردن کتاب بشه ازش یه نتیجه گرفت .

0