یادداشت

لاتاری
        با توجه به فرضیه ای که شروع به خوندن کردم، تماماً شاد و دلچسب، و اما پایان کاملا غیرمنتظره، مطمئنم تا چند روز به این داستان کوتاه فکر کنم تا سعی کنم بفهمم نویسنده به چی فکر می کرده!🧐 
( سعی در اسپویل نکردن داستان کوتاهی با این ظرفیت واقعاً سخته).
از صفحه اول تا آخرش ناراحت بودم همانطور که از عنوان پیداست، حدس می‌زدم که نباید همانند نام کتاب داستان شادی باشه 
چرا شرلی جکسون، خوانندگان را با عنوانی جذاب فریب می ده تا پایانی وحشتناک داشته باشد؟ 
اما داستان، مجموعه ای از آموخته ها را ارائه می ده، که ارزش چند بار خوندن داره!  
احساس کردم داستان، «مرتبط به خرافات و ذهنیتهای قبیله ایه»!!
که نه یکی، بلکه همه مقصرند، در این عقیده!
ای کاش نویسنده روی پایان کوتاه و سریع کار می کرد و آن را کمی دقیق تر می کرد.  
این اجازه رو به ما می داد که کمی قلب و ذهنمون آرومتر بشه! 😊
این داستان به خواننده کمک می کنه تا بهتر در مورد خرافات/شکست ها و علل اجتماعی آن فکر کند!
جدی، من هرگز نمی تونستم در مورد پایان شیطانی قریب الوقوع اش حدس بزنم 😊
با تشکر ویژه، از یک دوست برای پیشنهاد داستان!!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.