یادداشت parmis
1403/4/6
کتاب زندگیِ زیبای آدری هپبورن، بازیگر و خیر یونیسف رو تعریف میکنه. این زندگی زیبارو پسرش، شون هپبورن فرر بیان کرده.. کتاب به قدری زیبا بود که نتونستم اجازه بدم خوندنش به روز دوم برسه. بعد از خوندن این کتاب، متوجه شدم هنوزهم انسان های خوب، انسان هایی که انسان هستند وجود داره، یا حداقل چندین سال قبل وجود داشته. باعث شد علاقم بهش بیشترو بیشتر بشه تماشا کردن فیلم هاش برام لذت بخشتر شده چون متوجه شدم چه انسان انسانیت دوست و مهربونی بوده.. بخاطر تجربیات خودش تو کودکی ، عاشق بچه ها و بچه های اسیب دیده بوده و دراین راه چه کارها که نکرد.. امیدوارم من و همهی ما بتونیم این کار شریف رو ادامه بدیم.. "وقتی بچههای ما چاقتر میشوند، درحالیکه بچههای اونا دارن از گرسنگی میمیرن" البته بیعدالتی دنیارو خیلی نشون داد این کتاب. اسیب جنگ های تموم نشدنی چقدر سختن رو نشون داد و خدای من.. اخرهای کتاب من مثل ابربهاری داشتم گریه میکردم ولی همین هم به دلم نشست.. من به شخصه خیلی لذت بردم.. امیدوارم بتونیم آدری رو به ارزوهای نصفه موندش برسونیم چون اینطوری بچه های جهان، بچه هایی که دارن از کمبود ویتامین کور، از کمبود غذا سوءتغذیه، از کثیف بودن ابهاشون میمیرن رو به ارزوهاشون میرسونیم.
(0/1000)
parmis
1403/4/7
0