یادداشت امیررضا سعیدی‌نجات

        بسم الله 

سومین جلد از سه‌گانه کیانوش گلزار راغب درباره معلمی تازه داماد اهل قم است که برای جبران کمبود معلم به کردستان می‌رود، اما در میانه راه در چنگ کومله گرفتار می‌شود. جریان اتفاقات گذشته بر او و رفقایی که در این مسیر از دست می‌دهد. شکنجه‌ها و ظلم‌هایی که کومله به او می‌کند و... همه‌گی خواندنی، جذاب و در عین حال دردناک روایت شده است.
چه‌ها گذشته است بر این مردمان و بر این کشور، فقط خدا می‌داند...
مگر کسانی چون آقای گلزار راغب پیدا شوند و بگویند چه ظلم‌ها که بر مردم کشورمان و عزیزان‌مان در غرب کشور رفته است.

مجموعه این سه‌گانه (شُنام، عصرهای کریسکان و برده سور) که نام‌هایشان الهام گرفته از نام مناطق عملیاتی در غرب کشور است به شکل پازل‌واری تصویر تازه‌ای از کومله، دموکرات‌ها و جنبش‌های خلق، در غرب کشور به مخاطب می‌دهد. این موضوع بکر و جذاب وقتی با قلم چنین نویسنده‌ای همراه می‌شود به غایت خواندنی و دلچسب‌تر می‌شود. قلم این مرد، زیبا، روان و جذب کننده است، به شکلی که وقتی کتاب را آغاز می‌کنیم تا به انتها درگیر وقایع داستان پیش می‌رویم. جزئیات بیان شده در کتاب به اندازه است؛ نه آنقدر است که خسته‌کننده و دل‌زننده باشد و نه آنقدر موجز، که ابهام ایجاد کند.