یادداشت Soli
1404/4/14
وقتی داشتم کتاب رو میخوندم، یه نفر صدام زد و همینطور که داشت حرف میزد یهو وسطش گفت "تو چرا چشمات اشکیه؟". داستانش رو خیلی دوست داشتم، به جز چند صفحهی آخر که یهو جهت فرمون عوض شد. تصویرهاش هم موردعلاقهم نبود. این ایده که تو کل کتاب یه کم خاکستری بود و آخرش رنگی شد بد نبودها، مشکلم با این نبود. فقط سبکش با سلیقه من اونقدرا نمیخوند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.