یادداشت نَوآژهِـ
1404/5/31
صفحهی اول کتاب رو که خوندم، سریع یاد چند تا داستان مشابه افتادم؛ همون کلیشهی آشنا که یه دختر از خانوادهای معمولی سر از قصر درمیاره تا دل شاهزادهی جوان رو به دست بیاره. سنگدل و مجموعهی لونار از جمله همین داستان ها بودن، حتی سایهها میان ما هم حس مشابهی داشت—البته جدا از مثلث عشقیاش😁 به نظرم رسید یکی از ضعفهای جلد اول همین سناریوی تکراری و قابل حدس بودنش بود. با این حال من از توصیفهای نویسنده خوشم اومد، مخصوصاً وقتی تغییرات چهره و حالتهای کاراکترها رو مینوشت؛ همین ریزهکاریها باعث شد شخصیتها برام ملموستر بشن. راستش من خودِ آمریکا رو کامل درک نکردم. اگه واقعاً یکی از اون دو نفر رو عمیق دوست داشت، باید از اون یکی فاصله میگرفت. از طرف دیگه با توصیفات نویسنده بهنظرم رسید آسپن رو بیشتر دوست داشت ولی دنبال مقام و جاهطلبی هم نبود، واسه همین حس خیانت به شاه رو بهم منتقل نکرد. همین تناقض باعث شد بیشتر کنجکاو بشم و بخوام ادامهی ماجرا رو بخونم. اما در مورد رقابت بین دخترا... به نظرم خیلی سطحی روایت شد. خیلی سریع پیش رفت و نشد شخصیتهای فرعی رو درست بشناسیم. درباره فضای داستان فقط میتونم بگم اینجا ناخودآگاه سلسله لونار رو باهاش مقایسه کردم؛ چون توی خلق فضا و جزئیات خیلی موفقتر بود. کتاب "انتخاب" توی دنیایی بعد از جنگ جهانی چهارم روایت میشه، ولی من هیچ تغییر خاصی توی تکنولوژی ندیدم—برعکس، انگار همهچیز پسرفت کرده بود. با این حال، از توضیحات مربوط به وقایع جنگ و شکلگیری ایلهآ و امپراتوری ایالت چین خیلی بیشتر از ساید عاشقانه ماجرا خوشم اومد 😁 همین.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.