یادداشت megan/ دیگه حوصله نداره هر کتابی میخونه بیاد اینجا👍🏻

دختری که در اعماق دریا افتاد
        هر طور شده، این کتاب باید خونده بشه
فرقی نمیکنه موضوع و نوع کتاب موردعلاقتون باشه یا ازش متنفر باشین؛ و حتی اهل کتاب باشین یا خیر، این کتاب قطعا نظرتونو راجب "کتاب خوندن" عوض میکنه.
اگه تخیلتون قوی باشه،خط به خط کتاب میاد جلوی چشماتون، مثل فیلم می بینینش و احساسات کاراکترا رو با با تمام وجود حس میکنین؛ انگار که خودتون دقیقا وایستادین اونجا و دارین همه ماجرا رو تجربه می کنین:>
من تمام طول کتاب همراه مینا بودم. وقتی خودشو داخل دریا پرتاب کرد،‌ به داخل اعماق دریا فرو رفتم.وقتی عاشق شین شد، منم عاشقش شدم. 
با اینکه بعضی وقتاخودشو فدای خیلی چیزا برای مردمش یا بقیه می کرد و من نمی تونستم درکش کنم، همچنان عاشق اون و شین بودم:))
"خیلی از کسایی که این کتاب رو خونده بودن، اون رو بی منطق و دارای تخیل زیاد، توصیف می کردن؛ اما برای من کاملا قابل باور بود که خدا یا الهه ای وجود داشته باشه که کل دنیا رو کنترل کنه! کسی چه میدونه؟ هر چیزی توی این دنیا ممکنه. ریسمان سرنوشت واقعیه و دقیقا مثل چیزی که مینا گفت، با اینکه قابل رویت نیست اما وجود داره و بعضی وقتا دو نفر هر سر ریسمان جدا میفتن و آسیب پذیر میشن..."
-من به گرایش کسی کاری ندارم ولی از نظر خودم مفهوم این کتاب، عشق خالص بود. اینکه عشق واقعی، هرچقدر هم دور و دست نیافتنی باشه، بازم نمیشه عوضش کرد یا از بین بردش.چون عشق، چیزیه که داخل قلبته و دیده نمیشه اما تا ابد وجود داره •~•

      
4

13

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.