یادداشت مهناز جعفری

به اجاقت قسم...: خاطرات آموزشی
دوست داشتم
        دوست داشتم اول کتاب بخارای من ایل منِ محمد بهمن بیگی رو بخونم اما به دستم نرسید و این کتاب رو شروع کردم.
کتاب یک خلاصه ی جمع و جور از تلاش های نویسنده برای راه اندازی مدارس عشایری به صورت سیار، بعد از اون تربیت مامای مناطق عشایری برای کم کردن مشکلات زایمان زنان، زنده نگه داشتن قالیبافی بومی عشایر و در نهایت تاسیس دبیرستان عشایری ثابت برای ادامه تحصیل بچه های مستعدتر هست.
البته این کارها از عشایر قشقایی شروع شده و کم کم و با سختی فراوان تا مناطق دیگه گسترش پیدا می کنه.

نثر کتاب قدیمیه و اگر یک مدت فقط کتاب های تالیفی و ترجمه ای جدید رو خونده باشیم، اولش سخت تر ارتباط برقرار می کنیم ولی کم کم شیرینی مطالب، جذاب شدنش رو به همراه داره.

وقتی تموم شد دوست داشتم یک سری جاهاش با جزییات بیشتری بود (مثلا اینکه چجوری اون مدرسه ثابت با اون همه امکانات تاسیس شد)، بدونم زندگی شخصی نویسنده در خلال این سال ها چه شکلی بوده، و اینکه سرنوشت اون مدارس چی شد و سال های بعد و الان در چه وضعیتی اند.

ایرادی که می تونم بگیرم این بود که یک سری جزئیات چندبار تکرار شد و میشد سریع تر ازشون رد شد.

در کل کتاب خوندنی و برای آشنایی با فعالیت های یک ایرانی دغدغه مند جذابه.

عکس هم دکتر امین الله نیک اقبالی فوق تخصص شبکیه چشم از عشایر منطقه بویراحمد و دانش آموز مدارس محمد بهمن بیگی هستند.
از افراد موفق زیادی در کتاب اسم برده شده و خاطرات مرتبط به برخی شون هم از زبان نویسنده گفته شده و دیدن یک نمونه ش قشنگی کتاب رو برام چندبرابر کرد.
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.