به وقت شکنجه و باروت
داستان یه مردی که تازه از زندان آزاد شده و جمعیتی از تبه کارا در پی انتقام گرفتن ازش هستن و دخترکی با چشم های آبی نافذ
به شخصه از تشکیل این رابطه پدر دختری به شدت لذت بردم
کتابی که گاهی لبخند بر روی لبت می آورد و گاهی هم شوکه آن میکرد
پیشنهاد میشه