یادداشت hatsumi
1402/3/4
3.3
4
اول بگم که یکی از بهترین داستان هایی بود که خوندم و با اینکه چند روز از خوندنش گذشته ،تازه دارم نظرم رو می نویسم چون لذت خوندنش رو هنوز حس میکنم، داستان در مورد مردی به نام امرنتزیانو پارونتزینی هست و کارمند اداره دارایی هست و هیچکس باورش نمیشه از یک روستای مهاجرنشین همچین شخصیتی با مقامی بیرون بیاد و بعد توصیف شخصیتش و اون لایه های مرموز وجودش رو داریم و همون اول داستان می فهمیم که با یه فرد سلطه جو طرفیم ،وقتی از معیارهاش برای انتخاب همسر میگه و اینکه همسرش باید به شکلی باشه که اون بتونه شخصیتش رو شکل بده ... امرنتزیانو به دنبال همسری برای خودش هست و یک روز در کلیسا با سه تا خواهر مواجه میشه که توجهش رو جلب میکنن و اون ها رو دنبال میکنه و از اینجا داستان شکل می گیره ،مواجه امرنتزیانو با سه تا خواهر به نام های کارمیلا،فورتوناتا و تارسیلا که خصوصیتی عجیب داشتن و اون ها زشت بودن و در هر کدوم قسمتی از بدنشون زیبا بود ،خصوصیت پدرشون هم که فوت شده بود خیلی جالب بود،میوه های عجیب و غریب رو پروش میداد و ستایشگر زشتی بود .... و امرنتزیانو تصمیم میگیره که همسر خودش رو از بین این سه خواهر انتخاب کنه ... تا همینجا فکر میکنم مایه های عجیب و غریب داستان مشخص شده ،داستان درسته طنزگونه به نظر میاد اما اون عجیب و غریب بودن و مایه های اروتیک داستان حس و حال خیلی عجیبی بهش میده و اون رو تبدیل به یه کتاب خاص میکنه،خیلی این کتاب رو دوست داشتم و حتما یه روز دوباره میخونمش...ʕ´•ᴥ•`ʔ
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.