یادداشت Haniyeh
1402/10/10
3.3
19
"جس"، زنی که در روزمرگی و دویدن های مکرر برای به دست آوردن پول گم شده، شخصیت اصلی کتاب رو به عهده داره. جس یک دختر با استعداد فوقالعاده در ریاضی به اسم "تنزی" داره که میتونه بورسیه یه مدرسه عالی رو بگیره اگر فقط جس بتونه اون مقدار پولی که بورسیه پوشش نمیده رو پرداخت کنه. یه پسر هم به اسم "نیکی" داره که البته پسر واقعی خودش نیست و از همسر سابق شوهرش هست اما جس اون رو مثل خانواده خودش پذیرفته و هرروز و همیشه نگران کبودی پای چشمش به خاطر دعوا با قلدرهای محله، سیگارهایی که نمیتونه جلوی کشیدنشونو بگیره و بیتفاوتی پسر به همه چیز هست. همسرش در یک شهر دیگه زندگی میکنه و فقط با تماس تصویری با جس و بچهها صحبت میکنه. به اونها میگه که داره تلاش میکنه پول دربیاره اما درباره مدرسه تنزی...خب اون پولی نداره که کمکی کنه. شخصیت بعدی داستان، "اِد" نام داره. مردی که برخلاف جس نگرانی مالی نداره. وقتی که در اوج موفقیت کاری به سر میبره و منتظره تا تلاشش برای کسب و کارش به ثمر بشینه، یک طوفان همه چیز رو به هم میریزه و این طوفان، یک زن هست که اد با اعتماد بیجا به اون، کار و زندگیش رو در معرض خطر قرار میده. پس اد فعلا باید از شهر دور بشه. جس هم برای بردن تنزی به مسابقهای که جایزه اون میتونه شهریه مدرسه رو جور کنه باید از شهر بره. اونا تصادفی همدیگرو میبینن و هم مسیر میشن. اما این اولین دیدار نیست. و البته همه قضیه هم نیست. میشه گفت عشقشون یکم زود و غیرمنتظره بود و این نقطه ضعف کتاب از دید من هست. اما نقطه قوتش اینه که در پایان داستان درباره هر شخصیت و روابطش با بقیه چیزهایی رو یاد گرفته و از اشتباهاتشون درس میگیریم.
12
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.