یادداشت محمد حسین رضایی

مرد کوچک
        این کتاب روایت یک سفر قهرمانانه ست، اما شخصیت اصلی ما هیچ ویژگی مشترکی با یک قهرمان ندارد! 
به سبب جثه ریز نقشش او را فسقلی لقب دادند. از ابهت خبری نیست و حتی نوجوانان مدرسه‌ای هم از او حساب نمی‌برند. آرزویش شاعری‌ست اما دریغ از چند قطره‌ استعداد ناب! کوچک ترین فرزند خانواده، نازپروده‌ی پدر، مادر و برادر بزرگترش ژاک. 
بحرانی در خانواده رخ می‌دهد. پدر ورشکست میشود و نامِ خانوادگی به سوی ننگ حرکت می‌کند.
در همین میان دنیل (فسقلی) تصمیم بزرگی می‌گیرد. بند چکمه‌هایش را سفت می‌کند و برای احیای خانه‌ی پدری عزم سفر می‌کند.
مقصد کجاست؟
پاریس؛ پاریسی که دنیل حتی زرق و برق چراغ های شبانه‌اش را هم به چشم ندیده، و نمی‌داند آنجا چه حقه باز هایی به انتظارش نشسته‌اند.
      
60

14

(0/1000)

نظرات

دو خط اول متنت رو دوست داشتم

2

دو خط اول  چقد قشنگ بود

1