یادداشت نرگس
1402/10/24
چرا دخترک سیاه؟ O‿o به گفتهی خود برنارد شاو؛ سیر حوادثی که در این داستان میگذره مُشکله و برای دخترِ سفیدپوستْ اتفاق نمیفته. چون از روز اول تولد، در مسیحیت ظاهری کلیساها غرق میشدند. این دختر سیاهپوست رو هم طوری فرض میکنه که یک مُبَلِغِ مذهبی اون رو از بتپرستی طایفهاش بیرون میکشه و به مطالعه خالی از تعصب و غرض کتاب مقدس و سلسلهی خدایان راهنمایی میکنه. همونطور که مشخصه این دختر در تمام داستان به دنبال خدا میگرده و با افراد زیادی هم برخورد میکنه؛ و روند داستان با مکالمات اساسی و سوالات چالشی در مورد باورهای دینی مذهبی پیش میره. هیچیک از افراد این حکایت اسم ندارند و هرکدوم نمایندۀ یک تفکر و ایدئولوژیِ مشخصن، که خواننده از روی حرفهاشون بهراحتی تشخیصشون میده. این کتاب کلاً ۸۴ صفحهاس؛ با راوی دانای کل. شخصیت پردازی حرفهاییی نداره. از صفحهی ۸۵ تا ۱۲۰ رو برنارد شاو به اینکه چطور شد این حکایت رو نوشت و نظر خودش چیه میپردازه. ✨توی این کتاب، انتقاد برنارد شاو به ادیان مختلف و مبلغانش زیاده. از سادهلوحی مردم در پذیرش بعضی رویدادها، بدون فکر و تأمل شکایت داره. انتقاد میکنه که مردم، یک مُبلغ رو میکشن بدون اینکه حتی حرفاشو بفهمن! بعد ازش یه بت میسازن، اون رو یه فرد ورای بشریت تصور میکنن (که خودش در زمان حیات انکار میکرده!) و در نهایت با اینکه با بتسازی مخالف بوده، اون رو مثل یه بت پرستشش میکنند ๏̯͡๏🤷🏻♀️ ✨جملهی معروفی از برنارد شاو: کسی که نتواند فکرش را تغییر دهد، هیچ چیز را نمیتواند تغییر دهد . صرفاً اگر حساسیت خاصی ندارید و یا به دنبال دیدگاه تازهای هستین، این کتاب رو توصیه میکنم. v( ‘.’ )v ❌⚠️ خطر لو دادنِ (لو رفتن!) داستان: در نهایت دخترک مادر میشه بدون اینکه خدایی که در جستجوش بوده کشف کنه، و نوزاد اون نشون دهندهی سرآغازی دوباره بر تکرار زندگیست. و شاید عریان بودنش، کنایه از نظرات بیپردهای باشه که میده..
32
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.