یادداشت سمی
3 روز پیش
راوی این کتاب دخترکی ۱۶ ساله به نام لیناست. او به طور موازی داستان زندگیاش را در زمان گذشته و حال روایت میکند. از گذشته میگوید زمانیکه در کنار پدر و مادر و برادرش زندگی گرمی را میگذرانده و خاطرات دلنشینی از آنها دارد. از حال مینویسد که محکوم به تبعید است، به اردوگاههای کار اجباری در سیبری! در سال ۱۹۳۹ که شوروی کشورهای حوزهی بالتیک، لیتوانی، لتونی و استونی را به اشغال در میآورد. خانوادهی لینا از هم میپاشد، پدرش را دستگیر میکنند و او به همراه مادر و برادرش راهی اردوگاها میشوند. خاطرات او از این دوران به شدت غمانگیز و دل خراشه. او ۱۳ سال را به همراه برادرش در این اردوگاهها گذرانده است. نویسنده این داستان را از زندگی پدرش الهام گرفته است با این تفاوت که پدرش به همراه خانوادهاش در اردوگاههای پناهندگان آلمان گریختهاند. او برای نوشتن این داستان دوبار به لیتوانی رفته است و از نزدیک با بازماندگان تبعید دیدار کرده است. آمدن دکتری به نام سامودوروف که شخصیت واقعی کتاب هست به این اردوگاهها، جان بسیاری از افراد داخل این مکان را نجات داده است. بعد از ۵۰ سال اشغال، کشورهای بالتیک استقلال خود را به طریقی صلحآمیز و با شأن و منزلت به دست آوردند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.