یادداشت سپهر ناصری

        «برای آدم گرسنه مهم نیست مرغ اول آمده یا تخم مرغ»

  کتاب مغازه جادویی خودزندگی‌نامه‌ای (اتوبیوگرافیکی) اثر دکتر جیمز دوتی، جراح مغز و اعصاب، است که خواننده را همراهِ کودکی هراسان و مضطرب می‌کند، کودکی که پدری الکلی، مادری بیمار و برادری کوچک و ضعیف دارد و گاه گاه بار مسئولیت هر سه را به دوش می‌کشد.

 جیمز کوچک، قهرمان داستان، که شیفته‌ی شعبده بازی است به دنبال مغازه‌ی وسایل شعبده بازی پرسه می‌زند، با متصدی فروشگاه که مادربزگی مهربان (روس) است آشنا می‌شود و دنیای او برای همیشه متحول می‌شود.
 جیمز برای اولین بار صاحب بزرگ‌تری شده که او را در زندگی‌اش راهنمایی کند، راهی به او نشان دهد تا از شر تصاویر و خاطرات روزمره خانه‌شان رهایی یابد، همه‌ی فریادها، مستی‌ها، بی‌پولی‌ها و استرس عذاب آور خانه را بالاخره می‌تواند کنترل کند و قدری رنگ آرامش را بچشد، حتی برای اولین بار در زندگی‌اش، رویایی بزرگ داشته باشد.
زن مسن که روس نام دارد به او مراقبه، تمرکز و تن آرامی (ریلَکسِیشِن یا Relaxation) می‌آموزد، به او جرأت روبه‌رو شدن با حقیقت روزمره‌اش را می‌دهد و سعی می‌کند به او یادآور شود او مسئول کارهایی نیست که خانواده‌اش مرتکب می‌شوند.

روایت داستان ابتدا خوب پیش می‌رود اما با اولین ورود دکتر جیمز برای خودنمایی و پند دهی به خوانندگان روایت دچار تزلزل می‌شود. 
هرگاه امروز جمیز دوتی سر از داستان می‌آورد و سعی در ارائه قانون جذب، مطالب پزشکی و روانشناختی می‌کند، داستان پیوستگی خود را از دست می‌دهد و با هر بخش جدید، کتاب یک درجه سقوط می‌کند.
داستان به پیش می‌رود و این جیمز جدید بیشتر خودش را نشان می‌دهد، زیبایی داستان کم کم محو می‌شود و چیزی جز غرور جاه و مقام تازه به چشم نمی‌خورد، کتاب روایت داستان‌گونه خود را فراموش می‌کند و حالت اخبار تلویزیونی به خود می‌گیرد، هیچ چیز از پسرکی که مراقب برادرش بود و دلسوز مادر نمی‌ماند و دیگر هیچ خبری از آن‌ها به خواننده نمی‌دهد. اتفاقات یکی پس از دیگری رخ می‌دهند و فراموش می‌شوند انگار نویسنده‌ی بخش کودکی و بزرگسالی با هم فرق می‌کنند.
پایان بندی کتاب هم چیز بیشتری برای ارائه به خواننده نمی‌دهد و فقط چون به زمان حال رسیده کتاب به پایان می‌رسد، حتی به عنوان یک خودزندگی‌نامه اطلاعات کمی از زندگی حقیقی نویسنده ارائه می‌دهد تنها به روایت برخی ماجراها و تکرار برخی کلمات (باز کردن قلب) ادامه می‌دهد. اگر از تبلیغات و بازاریابی که برای خود (نویسنده) ارائه می‌دهد بگذریم، قلم ضعیف و عدم توانایی ادبی نویسنده کار را برای کتابخوان‌های حرفه‌ای سخت می‌کند.
جدای از خود کتاب، شایسته است به برخی ناشران معروف چون: چلچله، نارنگی و کتاب مجازی پرداخت، که با سوء استفاده از نام گروه موسیقی بی تی اس (BTS) و قرار دادن عکس گروه - که تنها این کتاب را معرفی کرده‌اند - روی جلد کتاب به سود کلانی رسیدند و کتابی معمولی را با حاشیه‌سازی پرفروش کردند.

سپهر ناصری - میر
      
43

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.