یادداشت زهرا میکائیلی
1402/12/28
در تمام مدتی که _البته که کوتاه هم بود_ کتاب را میخواندم دلم میخواست کیت بفهمد خودش هم حق دارد و قرار نیست همهی تلاشش برای خوشحال کردن جوجو باشد. دلم میخواست مهمان لیلی بودم و توی اتاق دخترانگی آماندا میخوابیدم و از آن همه محبت لیلی و آرامش خانه و صدای اقیانوس لذت میبردم. دلم میخواست... خیلی چیزها دلم میخواست، حیف که فقط یک داستان بود و زود تمام شد. داستان خوبی هم بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.